2777
2789
عنوان

بت خانواده همسر را بشکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 316924 بازدید | 1712 پست

بانو جان کاش بیایی و حرفهای منو بخونی 

من 6 ساله ازدواج کردم یه پسر 3 ساله دارم یه ادم افسرده ام افسردگیم هم مقصرش خانواده همسرمه پارسال دو دوره دارو درمانی و مشاوره ولی فایده ای نداشت فقط وابسته به داروهاشدم حالم خوب نمیشد هیچ بدتر هم میشدم اگه یه روز فراموش میکردم بخورم خلاصه تحمل کردم و گذاشتم کنار 

شوهرم ادم خوبیه ولی هیچ وقت پشت من نیست هیچ وقت باخواهراش که رفتارشون باهام بده حتی اخم نمیکنه وقتی زنگ میزنن یا میبینتشون خیلی خیلی خوب حرف میزنه انگار نه انگار اتفاقی افتاده بارها تا مرز طلاق سر این قضیه پیش رفتم ولی هیجی عوض نمیشه 

حالا بگم از خانواده همسرم رفتارهای مادرشوهر و پدرشوهرم بد نیست و من به صرف اینکه پدرو مادرهستن هیچ وقت ازشون چیزی به دل نگرفتم و سعی کردم دوسشون داشته باشم من یه خواهرشوهر مجرد همسن مادرم دارم 50 سالشه و جاریم که 10 سال از من بزرگتره تو ساختمون مادرشوهرم زندگی میکنه این دو نفر تا میتونن منو میچزونن خواهر شوهرم قبل از بچه از من بدش میومد و هی تعریف جاریمو پیش من میکرد وقتی می رفتم خونه مادرشوهرم خواهرشوهرم می رفت طبقه جاریمو حتی ناهارشم نمیاد با ما بخوره جاریم 13 ساله عروس اون خانوادس و پیش اونا زندگی میکنه خورد و خوراک هم باهمن پول خونه خریدن ندارن ماشین ندارن ولی لباس های لاکچری و مارک میپوشن غذاهای انچنانی و مهمونی های انچنانی دارن تو 40 متر خونه مادرشوهرم که بهشون داده بشینن اینا رو میگم اوضاع اونا رو بدونین خلاصه بعد از بدنیا اومدن بچه من ایشونم باردار شد وقتی من میرفتم خونه مادرشوهرم اینبار خواهرشوهرم بچه منو بدون اجازه میبرد پیش جاریمو نمیاورد میخواست بگه بچه مهمه تو مهم نیستی بعد از به دنیا اومدن بچه اون کلا بچه منو بغل نگرفت و همش بچه اون ور دلش بود انگار که ممامان بچه بود من یه خواهرشوهرم دارم که ازدواج کرده همون 47 سالشه گاهی با من خوبه گهی بد مثل خواهرش حتی بد تر ولی گاهی خیلی خوبه ایشون خبر میبره و میاره از هر چیزی که فکرشو کنی همه چیز و میاد میگه البته چیزایی که به نفعشه که جاری خیلی خوب هامروز فلان کارو کرده و .... در تمام این سالها من همیشه احترام همشونو داشتم وتا جایی که تونستم بهشون محبت کردم در برابر بی محبتی هاشون ولی هر روز وقیح تر شدن یه بار فقط پارسال کم محلی کردم به خواهرشوهرم که همشون با من قطع رابطه کردن باز من رفتم عذرخواهی و فلان که اشتباه کردم همه کارهاشون باهمه با جاریم مثل خواهرن سه تایی میرن بیرون همه کارشون سه تایی و منو حساب نمیکنن من دوستم با من اونجوری باشن ولی نیستن 

من شاغلم و تحصیل کرده اونا خانه دارن و تحصیلات ندارن من خونه مستقل دارم ماشین دارم اونا ندارن این چیزارو ولی من ضعف دارم اعتماد بنفس ندارم دوس دارم صمیمی باشم اونا نمیزارن 

چیکار کنم 

من جنوبی هستم و فرزند اخر خانواده @بانوآرتمیس  

ببخشید طولانی شد

میشه برای پسرم نفری یه صلوات بفرستید خوب بشه.کاردرمانی میره
بانو جان کاش بیایی و حرفهای منو بخونی  من 6 ساله ازدواج کردم یه پسر 3 ساله دارم یه ادم افسرده ...


بانو رو صدا زدین ولی من جواب میدم چون واقعیتش  خیلی زورم گرفت پیامت رو خوندم . به لحاظ مالی همه چی داری مستقلی تحصیلکرده ای اونوقت داری منت کسایی رو میکشی  ک حداقل از ظاهر زندگی شون مشخصه سراسر کمبود و عقده هستن . عزیزم ببخشید ولی تو اصلا خودتو دوست نداری و معلومه همه فکر و ذهنت شدن اونا که بخاطر اونا خودتو افسرده کردی  اونا برات شدن بت . یکبار بشین سه تا  تاپیک های اخیر بانو رو با دقت بخون

از فکرشون بیا بیرون ، برات مهم نباشن

تو ذهنت کوچکشون کن ، بت شون رو بشکن 

دنبال صمیمیت نباش 

خودت باش و خودت با خودت حال کن 

فقط به کسی احترام بزار که بهت احترام میزاره با بقیه خنثی باش

چرا باید داروی افسرده گی بخوری اخه 

قشنگ یه کاری کردی اونا به هدفشون رسیدن تو رو حسابی به هم ریختن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه سوالی دارم از بانو آرتمیس و دوستای گلم  بانو میگن بذارید همسرتون تنها بره خونه ی پدر و مادر ...

چون میخوای عادت قبلی رو ترک کنی حس بدی داری. چون تا الان باهاش میرفتی و الان نمیری ...پس این تغییر فعلا حس بدی بهت میده.حس شک و تردید که نکنه اشتباهه و...

هفته ای یکبار یا دو هفته ای یکبار هم زیاد نیست.البته بنظر من.

بانو رو صدا زدین ولی من جواب میدم چون واقعیتش  خیلی زورم گرفت پیامت رو خوندم . به لحاظ مالی همه ...

مرسی عزیزم حرفاتون درسته واقعیه انقدر این چیزا رو پیش خودم تکرار میکنم که نگو 

ولی متاسفانه نمیدونم دقیقا چیکار باید کنم خدارو شکر که همچین تاپیکی پید کردم حرفامو بزنم و یکی گوش کنه .

قبلا هفته ای یکبار می رفتم الان دو هفته یکبار کردم در حد 3 یا 4 ساعت بیشتر نمیمونم ولی باور میکنی همون چند ساعت شب قبلش زمانی که اونجام چه فشار روانی روم هست بعدش خواهرشوهرم که ازدواج کرده توقع داره در هر صورت من با اون یکی خواهرش خووب باشم و احترام نگه دارم خودشم میگم گاهی خوبه گاهی بد مثلا خودش دعوتش میکنه خونمون 

میشه برای پسرم نفری یه صلوات بفرستید خوب بشه.کاردرمانی میره
مرسی عزیزم حرفاتون درسته واقعیه انقدر این چیزا رو پیش خودم تکرار میکنم که نگو  ولی متاسفانه نم ...

من خودم تو تاپیکی که گفته بودیم وقتی میخواین برین خونه مادر شوهر از استرس یخ میزنین و.... اینجا رو بهتون معرفی کردین. 

تا وقتی که بخوای صمیمی باشی و رفتار های اونا رو با خودت و جاری مقایسه کنی هیچی درست نمیشه 

اونا اگه میخواستن شما بعد از 6 سال شما به اون هدف و صمیمیتی که میخواین رسیده بودین. 

پس دست بکشید از این مقایسه ها و رفتارها

والا که بجز دردسر و اعصاب خوردی چیزی ندارن 

ازشون دست بکشید تا بفهمید چه آرامشی نصیبتون میشه.

من الان لذت میبرم که اونا باهم میرن خرید و من تنها میرم 

لذت میبرم که اونا روزی یک ساعت باهم تلفنی زنگ میزنن و من ماه به ماه نمیبینمشون. 

🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓

چند وقت پیش خواهر همسرم واسه زن دادشش کادو گرفته بود. 

جاری خانوم همون جا تشکر نکرده بود و تشریف آوردن خونه ما از خواهر همسرم تشکر کردن. 

که ای وای چرا زحمت کشیدین و چرا اینکار رو کردین و... 


منم ی جوری رفتار کردم که انگار اون لحظه اصلا اونجا نیستم. 

چون من میدونم این کادو دستمزد اون همه خدمات و باج هایی هست که جاری بهشون میده. 


اگه اخم میکردم و تو هم میرفتم جاری هم به هدفش می‌رسید. 


🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓
من خودم تو تاپیکی که گفته بودیم وقتی میخواین برین خونه مادر شوهر از استرس یخ میزنین و.... اینجا رو ب ...

وای شما نمیدونی چه لطفی در حق من کردین بعد اینهمه مدت تو نی نی سایت گشتن یه چیزی پیدا کردم که به دردم بخوره اتفاقا تو فکرتون بودم و براتون دعای خیر کردم از این معرفی خوبتون عزیزدلم.

میشه برای پسرم نفری یه صلوات بفرستید خوب بشه.کاردرمانی میره
چون میخوای عادت قبلی رو ترک کنی حس بدی داری. چون تا الان باهاش میرفتی و الان نمیری ...پس این تغییر ف ...

آره همینطوره 

بعضی اوقات فکر میکنم چقدر همسرم رو برا خودم بزرگ کردم که حالا بره اونجا حرص میخورم ،،باید به آرامش و سلامتیه خودم بها بدم نه به همسرم تا برام دیگه مهم نباشه کجا می‌ره و کجا میاد 

بانوارتمیس گفتن عروسی که به رشدخودش اهمیت بده وحسابی حالش خوب باشه وبرنامه برای خودش داشته باشه ودوس ...

مرسی بیتا جون. 

چه جالب 

فکر میکنم بانو یه جاگفتن دوست و رفیق خوب هم تو این زمونه پیدا نمیشه 

پس بهتره حالمون رو با خودمون و بچه هامون و کتاب و مطالعه و نت خوش کنیم 

البته من همینکه خانواده همسر رو نبینم حالم خوش میشه 😁😁😁فقط برا اینکه همسرم من رو بیکار و بی هدف و راکد نبینه مجبورم برم تو فاز رشد 😂😂😂


سلام....نطرتون در مورد این کارم چیه؟؟

ی خواهرشوهر ۱۶ ساله ک خیلی ....همش توقیافست برام البته برای منم مهم نیست و دقیقا مثل خودش رفتار میکنم ک گویا شکایت برده ک من چرا خدافطی نکردم مثلا باهاش

موقع طرف شستن بغ میکنه ...فکر میکنه وطیفه منه و اینقد سفره پاک کردن رو لفت میده تا من همه رو بشورم

منم گاهی ک مادرشوهرم بیاد بشوره کمکم نمیزارم میگم با دخترتون میشوریم...و  بغ میکنه....


از یکطرف میگم بچست من خودمو در سطح اون نکنم و جلوی بقیه باهاش معمولی باشم و حتی در حد ی کادو کوچیک و اینا(نظرتون؟؟)

از طرفی از دستش خیلی ناراحتم

...ایشون باعث دعواهای ما شدن

...مادرشوهرم رو شستشوی مغزی میده و اونم‌عقلش رو میده دستش

اصلا برام مهم نیست ک اونا در موردم چ فکری کنن چون هم من و هم اونا جلوی همدیگ فقط حفظ ظاهر داریم...

ولی خب نمیخوام این حس توی من باشه ک ذهنم متمرکز اون باشه....


ی صلوات‌برای حاجتم‌میفرستی ممنون
سلام....نطرتون در مورد این کارم چیه؟؟ ی خواهرشوهر ۱۶ ساله ک خیلی ....همش توقیافست برام البته برای م ...

سلام به نظرمن که ادامه بده واصلانبینش.بسه هرچقدباج دادیم کجاش بچست؟ مگه ماشونزده ساله نبودیم جزاحترام کاری نمیکردیم به بزرگترامون.خیلی حق به جانب تشریف داره خوبی نکن بدی ام نکن بهش.اگه بفهمه بااین اخم وتخماتوجه میخره دیگه ولت نمیکنه.هرروزیه داستان جدید.به نظرم اگه همسرتوحسابی بکشونی طرفت کارات خیلی راحتترمیشه

سلام به نظرمن که ادامه بده واصلانبینش.بسه هرچقدباج دادیم کجاش بچست؟ مگه ماشونزده ساله نبودیم جزاحترا ...

والا من ازین کوچیکتر بودم زنداداشم میومد نمیزاشتم طرق بشوره...نمسدونم پس این قانون کارما کجاست....


اخه همه رو علیه من شوریده😅مثلا ب مامانش میگه این ب من خدافظی نکرد...

البته ب گوش من نرسیده ولی با توجه ب شناخت و روحیات میگم...

منطورم گفتم‌بچه همون بلوغش بود...خودمونم ی زمانی باد داشتیم...

برای همین نمیدونم چ روشی درسته....اینکه جلوی بقیه هم. یکم توجه کنم بهش یا ن؟؟

ی صلوات‌برای حاجتم‌میفرستی ممنون
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792