فکر میکنم به مرور زمان ، این مهارت را میتونین به دست بیارین که چطور اجازه دخالت ندی ...
من تو تاپیکم میخواستم این مثال را بنویسم .اینجا مینویسم زودتر:
مثلا همسایه ما یک زن فضول بود (زمان مجردیم) .من از صبح ساعت 6 میرفتم بیرون تا ساعت 7:30 برسم محل کارم .از روستا میرفتم شهر...
خانم همسایه دیده بود من اون تایم میرم .یه روز بعد از ظهر که داشتم میرفتم خونه مون صدام زد و پرسید :
گرانبها ! صبح به اون زودی کجا میری ؟
گفتم : عه شما من را دیدین ؟
خانم همسایه : آره
من : مگه صبح زود بلند میشین از خواب ؟
خانم همسایه : آره
من : چرا به اون زودی ؟
خانم همسایه : آخه آقا مرتضی(شوهرش) میره مسجد صبح ها و نونم میگیره برای صبحانه...منم پا میشم مهیا کنم بساط چای رو...
من : آهااان آقا مرتضی من را دیدن (خانم همسایه روی شوهر گرامی شون حساس بود و همه میدونستن! و معتقد بود چشم پاک تر از آقا مرتضی نیست !خخ)
خانم همسایه: نهههههههههه خودم دیدم
من : آهان شما و آقا مرتضی با هم میرین مسجد درسته ؟
خانم همسایه : بله
من : صبونه از کجا میخرید ؟ آش ؟ حلیم ؟
خانم همسایه : از روبروی پارک پیروزی
من : آره اونجا را شنیدم خیلی آش خوبی داره .خب خوشحال شدم از مصاحبت تون .با اجازه تون .سلام برسونین .خدانگهدار !
این روش را میگن یکی از فیلسوفان (فکر کنم سقراط یا ارسطو ...باید سرچ بزنم ببینم کی بوده چون یادم رفته ) در زمان خودش به کار میبرده وقتی مردم آن زمان چیزی را متوجه نمی شدن ، فیلسوف چند تا سوال میکرده .و معتقد بوده مردم با چند سوال میتونن به اشتباه خود و یا به حقیقت پنهان ، پی ببرن
منم از این روش برای فرار از شخصیت های فضول استفاده کردم (راه حل فیلسوف را پوکوندم ! )
وقتی چیزی را نمیخوای به طرف بگی ، سوال بپرس ازش...
ممکنه چند بار اول نتونی ...ولی بعدش تحلیل کن که مثلا وقتی طرف اولین سوال را کرد و فضولی را استارت زد ، من چه سوالی در مقابلش باید می کردم ؟
اینطوری ذهنت به کار میوفته و حرفه ای میشی
خود من هم به مرور تونستم این مهارت را به دست بیارم
مثلا موقعی که فلان حرف را نتونستم جواب بدم ، بعدش با خودم تحلیل کردم ، که جواب چیست ؟
درسته که زمان پاسخگویی را از دست داده بودم ، ولی مغزم را به کار انداختم تا در موقعیت های مشابه بتونم بهترین جواب را بدم ...
در مورد مثال شما :
وقتی مادرشوهرت گفتن بمون ، چرا دنبال بهانه برای اینکه نمانی بودی ؟ یا چرا باید حتما توضیح بدی ؟
وقتی به دیگران توضیح میدی ، همیشه انتظار دارن در جریان همه چی قرار بگیرند .
ما باید دلیل هامون برای نموندن ، اونقدر برای خودمون با ارزش باشه که با قطعیت و از روی اعتماد به نفس رفتار کنیم تا دیگران هم صلابت و برنامه ریزی و اعتماد به نفس ما را ببینن...
شما شاید تو خونه کاری اصلا نداشته باشی! ظرفهات را شستی ، خونه ت جمع و جوره و ...
نیاز داری بری خونه و در خونه خودت با لباس راحت تر و تخت راحت تر بخوابی ...
شاید پریود باشی و خونه خودت راحت تری و ...
در جواب بگو : مادر باشه یه فرصت دیگه .امشب باید برگردم خونه .کاری دارم .
حالا مادرشوهرت میپرسه آخه چیکار داری ؟ بهشون بگو : یه کارهایی هست همین امشب باید انجامش بدم .وگرنه خوشحال میشدم میتونستم بمونم .ایشاله فرصت مناسب تر...