اگه کسی بگه مشکل مالی اونم خیلی شدید بد باشه مشکل مالیش درک میکنم ...چون واقعا خدا روزی بچه هام قبل خودش میفرسته ...درک میکنم ...ولی کسی که نه مشکل مالی داره نه روحی ...چرا که ته
من اصلا مفهوم وضعدمملک رو نمیدونم منظور واقعیشون چیه ...خیلی بهم حمله کردن تو نینی سایت که تو این اوضاع مملکت بچه سوم چبه من اگه سز نبودم چهارمی رو هم میاوردم
اگه اینطوری بشه که دیگه جمعیت خیلی کم میشه .میگم سال ۲۰۵۰ کلا تو ایران همه بزرگسالن هیچ بچه ای نمیشه و مجبور میشن از کشورهای دیگه ادم بیارن
اخه وقتی بچه من یدونه هست این که وخیم تره ...بچه خودش خیلی عذاب میکشه از تک عرزندی و بیشتر غرق تجملات و زیبایی های دنیا میشه .ولی وقتی خواهربرادر داره .همکاری عشق محبت تقسیم اینارو یاد میگیره ....خرج دوتا دخترای من شاید کمتر از خرج یدونه فرزند لوسه ....
الان دیگه کل دنیا عوض شده نه فقط ایران ...نمیدونم چرا میگن تو ایران بچه نیار مفهومش نمیفهمم تو خرکشور مطمئنا مشکلب هست بالاخره
..اگه به وضع مملکت نگاه کنیم نباید زندگی کنیم .که من قبول ندارم من یه بار بدنیا اومدم میخوام با عشق زندگی کنم .تو جمع خانواده پر جمعیت و گرم صپیمی باشم ..تا اینکه تنهاییی پیر بشم ..الان شاید نه ولی چندییییییین سال دیگه به حرفم میاییین .... دوستای من که دوتاهستن و خواهر برادرن ..الان همشون ۳تا بچه دارن میگن چون خودمون بچگی خوبی نداشتیم و همیشه تنها بودیم میخواییم بچه هامون کیف کنن ..حتی یه دوستی دارم خیلی خاص و لوس بزرگ شده و حیلی هم پولدارن ...حتی اونم الان ۲۹ سالشه ۳تا بچه داره ..میگه هیچوقت مامانم نمیبخشم که بچه میاورده و من طعم خواهری رو نچشیدم یا خواهر نداشتم
الان که خیلی گذشته اگه پاره هم شده باشه معلوم نمیشه
شوهرم منظورش اینکه من با کسی بودم و دختر نبودم خانوادم منو بهش انداختن من خدا شاهده با هیچ کسی نبودم خانوادمم طوری بود خیلی سخت گیر دختر سر به زیری بودم از مردا خوشم نمی یومد تو اولین رابطه زیاد یادم نمی یاد خیلی گذشته ولی یادم هر چی بود درد داشتم آلت همسرم داخل نمی‌رفت دیگه به غلط کردن افتادم گریه میکردم روز بعدش دیگه امتحان کرد به زور و غش وضعف و ترس رفت بعدش دیگه اصلن درد نداشتم
ولی بعد از ظهر دستشویی بودم که یه لخته بزرگ قهوه ای عجیب افتاد و رفت بهش گفتم این طوری شدم ولی چیزی که رفت رفت نتونستم ثابت کنم
منم بهش گفتم همون موقع بخدا من اولین رابطه و لمس و بوسه فقط با تو تجربه کردم بریم دکتر مایعنه میکنه میفهمه که پرده من تازه زده شده گفت بهت اعتماد دارم دلی الان که خیلییی گذشته بهم گفت فکرمو مشغول کرده منم زدم به سیم آخر گریه کردم اون گفت حتمن یه چیزی شده که گریه میکنی
دعواش کردم خیلی بهم برخورد حالا که بچه درست کرده بود خودشم باعث سقطش شدحالا که کیفاشو کرده می یاد میگه تو دست خورده بودی بهش گفتم تو که تحصیل کرده ای خاک تو سرت به من شک میکنی من اگه دختر نبودم با هیچ کس ازدواج نمیکردم دنیای پیشرفتس میرفتم عمل میکردم بالاخره میدونستم که شوهرم بیرونم میکنه، خیلی غصم گرفت
ببين همه علائمت مثل من بوده ولى واسه من لخته هم نيومد حتى لكه خون هم نيومد ولى من كه ميدونستم مردا چه ادماى پدرسوخته اى هستن و تو دعوا دختر بودن رو انكار ميكنن همون روز بردمش دكتر همراه خودم دكتر معاينه كرد به شوهرم گفت اين ارتجاعيه كش مياره و جمع ميشه ولى پاره نميشه تا زايمان طبيعى يا ميل زدن سرپايى
الان كه ٤ ساله ازدواج كردم هنوزم موقع رابطه درد دارم بخصوص اگر رابطه هام دير به دير باشه قشنگ خودشو جمع ميكنه
شوهرت فقط ميخواد تو رو غصه بده كاش تو هم همون روز رفته بودى دكتر تا الان نتونه دهنشو باز كنه
شوهر منم بهم گفت اعتماد دارم و بيخيال دكتر نريم ولى من گفتم حتما بايد بريم دكتر اصلا من خودم اونجورى خيالم راحتتره كه توى بدن من چخبره!
خواهرجان بايد از زبون اين مردا بترسى ديوار حاشا بلنده حتى اگر ده تا بچه هم واسش بيارى اون خيلى راحت ميتونه بهت تهمت بزنه خدا نگذره از كسى كه به ناحقى تهمت ميزنه
