چند شب پیش رفتیم خونه مادر شوهرم.. ما هر وقت میریم خونه مادر شوهرم نمیدونم مادر شوهرم چی میگه که شوه ...
برو به مادرشوهرت بگو پسرت به خاطر تو منو کتک زده جاشم نشون بده واکنشش رو ببین اگه ناراحت شد بدون وجدان داره اما اگه خوشحال شد بدون این جور آدما از حیوونم پسترن چه برسه پسر حیوونی مثل خودش تربیت کرده تحویلت داده ودیدی با حرفت قند تو دلش آب میشه و خوشحال میشه به پدرشوهرت بگو به خاطر زنت دیگه نمیام خونتو یه مدت اصلا نرو خونه شون تا بفهمن کارشون اشتباه بوده متاسفانه تو جامعه ما حمایتی از زنها نمیشه چه از طرف قانون چه از طرف خانواده دختر به خاطر همینه که زن تو جامعه ما مظلومه جاهلیت مدرنه الان
بعدش شوهرم بهم گفتش که یه بار دیگه بهم دست زدی نزدی هاا.. بعد منم گفتم چیشده مگه چرا اینجوری میگی.. البته با لحن عصبیانه و با صدای بلند گفتم.. اونم گفت فکر کردی از گندی که زدی خبر ندارم.. منم گفتم محمد چی شده چی داری میگی.. بعد گفت واسه من ننه من غریبم بازی ذرنیار که میزنم دهنت رو پر از خون میکنم.. من واقعا شکه شده بودم و نمیدونستم باید چیکار کنم تا اون لحضه هیچ وقت اون حرف رو بهم نگفته بود
منم یه دوست دارم شوهرش معذرت میخوام پیراهن و شلوارش میده پایین با کمربند میزنه رو بدن لختش البته نه ...
مگه میشه یه نفر وایسته لباسش بده پایین و بعد بزننش بچه هم باشه چهار تا لگد میزنه و اجازه نمیده
همه زندگیم دخترم ❤❤❤وقتی بارون بباره دیگه نمیخواهم با چتر زیر بارون راه برم غم عالم میاد توی قلبمممم دیگه بعد بارون زیبا نیست کی میتونه زیبایی بارون ببینه؟؟؟ همه رنگ هاااا شسته شده ......