خواهرشوهرم دو هفته هستش که رفته گشت و گذار تهران با شوهرش و پسر کوچیکش که ۵ سالشه پسر بزرگش رو با مادرشوهرم گذاشته ( هممون تو یه ساختمونیم) ظهری دیدم دارن در خونمون رو میزنن کلید و شوهرم یادش رفته بود از رو در برداره یهو در باز شد دیدم بچه کوچیکه خواهرشوهرمه راه ب راه از سفر برگشته بودن اومد تو خونه منم تا چشمم بهش خورد گفتم چرا اومدی تو خونه برو خونتون ما سرما خوردیم دیگ نیای خونمون اخه بچه کوچیک دارم این خواهرشوهرمم اصلا نمیدونه ماسک و الکل چی هس😑
خلاصه شوهرم ناراحت شد که چرا بیرونش کردی بچه اومده سربزنه گفتم من سر کرونا با هیشکی شوخی ندارم هرکی میخواد ناراحت بشه به چپ پسرم سلامتی بچم از همه چی مهمتره
شوهرمم گف باش زنگ بزن به خواهرم بگو بچه رو نفرسته بالا منم زنگ زدم چهارتا بوق خورد جواب نداد منم قطع کردم از بالا نگا کردم دیدم تو حیاطه گفتم اینجوری شده لطفا یه چند روزی بچتو بگو نیاد خونمون اونم گف ما که کرونا نداریم گفتم منم نگفتم دارید شاید ناقل باشید خلاصه دیگه بچت نیاد اومدم تو خونه
عصر با شوهرم رفتیم بیرون که یه هوایی بخوریم و یکم برا خونه خرید کنیم بعد اومدیم تو ساختمون دیدم مادرشوهرم و بچه خواهرشوهرم تو پله ها منتظر ما هستن گف بده بچه رو ببرم عمش اومده ببینتش منم گفتم نه و بجه رو از بقل شوهرم کشیدم بردمش تو خونه شوهرمم پشت سرم اومد گف بده بجه رو زشته 😡 منم گفتم من دو سال از این دکتر به اون دکتر نرفتم و پیش خدا التماس نکردم که بهم بچه بده که حالا با دو دستم بفرستمش تو بلا لازم نکرده بچه من از صب تا قبل اینکه عمش بیاد پیش مامانت بوده
خلاصه اومدیم تو خونه کلی غر زد به جونم اعصابمو خورد کرد
منم زنگ زدم به مادرش گفتم من منظوری نداشتم دلم نمیخواد از دستم ناراحت باشید ولی خودتون که میدونید کرونا با کسی شوخی نداره اگه واقعا بچمو دوس دارید چند روز ازش دور باشید ورداش گف هرشب میرید دور میزنید میرین خرید بیرون کرونا نداره بچه من داره منم گفتم ما رعایت میکنیم ولی دخترتون ن اونم ناراحت شد قط کرد
حالا به نظرتون من اشتباه کردم
حالا اگه دیدمشون چطور برخورد کنم😶
ببخشید طولانی شد گفتم یدفعه بگم که منتظر نشید