همسرم به شدت همراه من بود و خیلی حامی و با بیماری من مدارا میکرد البته منم دلم براش میسوخت برای داشتن زن بیمار
من بعد ۴ سال باز هم باردار شدم و پسر بود
بچه هامو خیلی دوست داشتم و دارم
اما بیماری روز به روز بیشتر پیشرفت کرد و با عمل قلب هم درست نشد
من در سن نزدیک ۴۰ سالگی متاسفانه جواب شدم و امیدی به زنده بودنم نیست اما این پایان تلخ نیست بلکه میخوام بگم از زندگیم خوشحالم از تموم روزا و سالایی که گذروندم