2777
2789

من همیشه از مامانم می‌ترسیدم 

اولین بار که پریود شدم جرات نکردم بهش بگم گفتم حالا میخواد دعوام کنه

شورتم پر خون حتی میترسیدم شورتمو عوض کنم که مبادا مامانم ببینه. قرار بود بریم مسافرت

فکر کن با همون شورت کثیف رفتم مسافرت و برگشتم حتی میترسیدم برم حمام

اینو گفتم که اگه مادری اینجا هست و دختر داره لطفا همه چیزو بهش توضیح بده باهاش دوست باشید که بتونه راحت حرفاشو بهتون بزنه

سنی ازم گذشته ولی خیلی چیزارو ازش مخفی میکنم همیشه 

شما هم بگید روز اول پریودیتون چطور بود ؟

همچین چکی شدم ک نگو 

از ترسم بعد دو روز ب مامانم گفتم😎

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:)                                              هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم                                                                                                                           https://t.me/Hich_zh

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی منطقی گفته بود بهم همه چیو

خدایاازت تمنا دارم ب خواهر منم نینی بدی خیلی چشم براهه سخته تو ازخواهرت کوچکتری و بچه دومتو داری اونوقت خواهرت هرماه ازین ک باز مامان نشده بغض میکنه.اون لحظه ای که خواهرم بچه مو بغل میکنه وبوسش میکنه اون لحظه ای که خواهرم شبا پا ب پام بیداره بچه مو نگه داره ومن میگم خدا بخودت بده انشاالله دلم میخواد نباشم اون لحظه رو نشده ی شب بدون گریه ب بچه م شیربدم نشده بدون بغض ب یچه م نگاه کنم خدایا ب خواهرمن وهمه منتظرا نینی بده

من خیلی زود پریود شدم ...

تو ۱۰ سالگی... 

خیلی سخت بود برام 

اما مادرم خیلی خوب باهام برخورد کرد حتی برام‌هدیه هم‌خرید 

اما بلد نبودم‌ تا مدت ها و خیلی تشکمو کثیف میکردم 🤦‍♀️

کاربر قدیمی فراموشکار 🤦‍♀  💞 الهی و ربی من لی غیرک 💞  

من خوشحال بودم ک نمیخواد نماز بخونم ولی به مامانم گفتم بابا تفهمه گفت باشه نمیگمش



صبح پا شدم از خواب بابام گفت باید تخم مرغ بخوری خودتو تقویت کن گردو بخور فلان بخوررر...هیچ دیگه سرمو کردم تو یقه ام

بااین که میدونستم همچین چیزی هس ولی بازم ترسیدم گریه کردم و مامانم دلداریم دادو آرومم کرد😍

رادینم..پسرمامان هیچوقت فکر نمیکردم یه پسر شیرین مثل تو داشته باشم از وقتی اومدی دنیای مامان قشنگ شد عشق کوچولوی من مرد کوچیک مامان...😍نازگلم قلبمی معجزه کوچولوی من دختر قشنگه مامانربان گوشه ی عکست...حق من این نبود عکستو بااون ربان مشکی ببینم داداشی😔😭🖤 پادشاه زندگی من جایی همین نزدیکی ها مشغول تلاش است...کم می خوابد. استراحتش کم است.دستان مردانه اش را که حکمتش را نمیدانم چرا آرامش بی پایان دارد.پادشاه من خسته میشود اما خستگی در میکند از من...آغوشش از جنس خواب است بی هوا هم که بغلش کنی چشمانت بسته میشود از آرامش بی حساب...چه افتخاریست خانمی کردن برای چنین گوهری...چه برکتیست که خستگی اش با من در میشود...به خودم میبالم که از وجود من لذت میبرد... دستانم خالیست. چیزی برای عرضه ندارم. اما تا آخرین شماره های نفس هایم قدر دان توام..قدردانم که پادشاه من بهترین مرد زمین است...لمس قشنگیست واژه خوشبختی و من خوشبخت ترینم با تو❤همین که از عمق وجود میدانم دوستم داری برایم کافیست...

۱۲سالم بود،مامانم تازه از مکه اومده بود،تا پریود شدم با خجالت و هزار من من رفتم به خواهرم گفتم ، اونم به مامانم گف ،زود رف برام نوار آورد ،ولی تا چند روز  استرس اینو داشتم که یه وقت بابام نفهمه،خییییییلی خحالت میکشیدم ازش

دیدین دکمه لباس که یکم شل میشه چقدر بده ؟پس به زور آویزون نباشیدهروقت دیدی جات نیس خودت کنده شو برو....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز