قربونت حالا بزار منم از خاطره گوزیم بگم اوایل نامزدم گفت زن و شوهر درست زن و شوهرن اما نباید باد شکم پیش هم رها کنن خیلی مودب و کلا.اقا من یه روز خونه اینا بودم اخرشب رفتم دسشویی کاری نداشتم رفتم بگوزم بیام تا از توالت اومدم جلو در بود گفت دستاتو نشستی چرا خشکم زد نه راه پس داشتم نه پیش ببین چه حااااالی بودم فقط رد شدم رفتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
😂😂دقیقا منم با صدا بلند هم میگم شاید خود طرف هم بفهمه😂
😂😂😂😂😂
فکر کن یکی که خانواده منو کاملا میشناسه کراشمه تا حالا ۴۷۸۸۸۶۵۵ بار جلوش همین کارو تکرار کردم
ماها خیلی تباهیم خواهر
خودمون هیچی دوستامون چقدر گناه دارن که با ما دوستن طفلکیا😂😂😂
خدایا شکرت که هستی... خدای چاره سازم خدای رحمان و رحیمم خدای عزیزم خدایی که دلم قرصِ به بودنت خدایی که تکیه گاهی و هیچ وقت پشتمونو خالی نمیکنی خداااایاااا شکرت... شمایی که داری امضای منو میخونی ، آره عزیزم خود شما رو میگم ، انشالله شاد و خوشبخت و عاقبت بخیر باشی.برای رسیدن به آرزوهاتون دعا میکنم و از خدا میخوام همیشه در کنار عزیزانتون بخندید و طعم خوشبختی رو حس کنید.
من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/