بیاید از سوتی های خانوداه یا خودتون بگید.
برا من خواستگار اومده بود وسط تیر تو اوج گرما آقا من قبلی ک اینا بیان داخل خونه کولر و زدم رو دور تند مامانم اومد داخل خاموشش کرد 😂 بعد داداشم میگفت چرا کولر خاموش میکنی روشنش کن میگفت وای نمیدونم چجور روشن میشه هول شده بود از استرس آقا من با سر رفتم تو در اتاق مرده بودم از خنده 5 دقه چونه میزدن با داداشم 😂
شما بگید تا مابقی سوتی ها رو هم بگم