2777
2789
عنوان

تاپیک زندگی واقعی دلربا

| مشاهده متن کامل بحث + 922 بازدید | 60 پست
دختره مدرسه میرفت و روبروی مدرسشون ی آژانسی بود که راننده آژانس پسر خیلی خوشگل و‌خوش تیپی بود که همه ...

مرسی عزیزم 

ترجیح میدهم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل!!!🤗😅
همین که گرفتن دردزایمانم شروع شدبهش گفتم ولش کنین رصایت میدم وبه خدامیسپارمشون

کاش اینارو هم میگرفتن ولی،،، 

وزن فعلی ۶۲   وزن هدف ۵۹ 😍 انشالله به راحتی میرسم بهش 😉🥰

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خلاصشو بگو من حوصلشو ندارم طولانیه😐 ببینم اشک منم درمیاد یا ن

بعد دختره مقصر پسره رو دونست که اینجوری شد 

خلاصه بازم پسره رو بخشید 

بعد فهمید با یه زنه که ۲تا بچه داره داره بهش خیانت میکنه 

حدیث اومد خونه دلربا و گفت من امشب میخوام با محمد باشم و ...

دلربا که دیگه اصلا خیانت محمد براش عادی شده  بود و مهم نبود 

چیزی نمیگف محمد که اومد حدیث جلو دلربا لباشو بوسید ‌گفت امشب منتظرتم محمدم یه چشمک بهش زد و گفت باشه 


بعدش اینا که باهم رو تخت بودن شوهر حدیث اومده اینارو دیده محمد با قفل فرمون زده تو سر شوهر حدیث‌و مرده 

همسایه هام که فهمیده بودن زنگ زده بودن پلیس 

خودِماه انقد ماه نیست که تو انقد ماهی ❣️
خلاصشو بگو من حوصلشو ندارم طولانیه😐 ببینم اشک منم درمیاد یا ن

بعد حدیث و سنگسار کردن محمدم افتاد زندان ۵سال بود که زندان بود 

همه به دلربا میگفتن طلاق بگیر ولی دلربا انقد محمد و دوس داشت که مخالفت کردو میگفت جدا نمیشم منتظرش میمونم 

تو این ۵سالم اصلا نرفته بود ملاقات 

بعد ۵سال رفت محمد و دید که خیلی لاغر شده بود و موهاشم سفید خود دلرباهم لاغر شده بود و قرص اعصاب میخورد 

همدیگرو بغل کردن و کلی گریه کردن و محمد گفت بعد از من ازدواج کن تو خیلی دختر پاک و معصومی بودی من لیاقت تورو نداشتم 

و اینا درضمن محمد یه آدم تنوع طلب بود و این بیماری رو داشت که نمیتونست جلو خودشو بگیره و دوس داشت با هر زنی باشه ولی فقط و فقط عاشق دلربا بود و میمرد براش 😐😐

خلاصه محمد اعدام شد و دلربا دیگه هیچوقت ازدواج نکرد و هر پنجشنبه میرفت سرخاک محمد 

خودِماه انقد ماه نیست که تو انقد ماهی ❣️
بعد حدیث و سنگسار کردن محمدم افتاد زندان ۵سال بود که زندان بود  همه به دلربا میگفتن طلاق بگیر ...

تموم شد؟ 

ترجیح میدهم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل!!!🤗😅
الهییییییی.بمیرم برات آخ ک چ دردی میکشی.چطور میتونی تحمل کنی؟

لینک تاپیک رو نداری بدی بهم ممنونم

🌹♥️❌⛔ازین کاربری دو نفر کاملا متفاوت بنا ب دلایلی استفاده میکنن⛔❌♥️🌹 🙂
دختره مدرسه میرفت و روبروی مدرسشون ی آژانسی بود که راننده آژانس پسر خیلی خوشگل و‌خوش تیپی بود که همه ...

لینک تاپیک دلربا رو نداری گلم

🌹♥️❌⛔ازین کاربری دو نفر کاملا متفاوت بنا ب دلایلی استفاده میکنن⛔❌♥️🌹 🙂
بعد حدیث و سنگسار کردن محمدم افتاد زندان ۵سال بود که زندان بود  همه به دلربا میگفتن طلاق بگیر ...

عزیزم حدیث زن داداش .محمد بود یا دلربا .؟

زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم ..فردا سقفمان خواهد شد!!!!!
اسم زنداداش دلربا رویا بود .درسته چس حدیث کیه؟

آره رویا بود 

حدیث معشوقه ۸ساله محمد بود که ۲تا هم بچه داشت حتی موقعی که با دلربا ازدواج کرد قبل و بعدش با حدیث بود 

که حدیث‌ اومده بود خونه دلربا گفت اومدم بهت بگم باید بذاری با محمد صیغه شم همونطور که من گذاشتم وقتی با محمد بودم بیاد با تو ازدواج کنه 

گفت میخوام از شوهرم جدا شم با محمد صیغه شم‌

خودِماه انقد ماه نیست که تو انقد ماهی ❣️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792