بنده خدا مادربزرگم لذتی هم نبرده توی زندگیش مادرش رو زود از دست داد زیر دست نامادری بزرگ شد از پنج سالگی کار میکشیدن ازش وقتی هم ازدواج کرد شوهرشو خیلی زود از دست داد اون موند و بچه ها و بزرگ کردنشون توی سختی
من خودم راستشو بخوای از خدا میخوام اگر صلاحش به رفتنه ببرتش چون دیگه خیلی مریضه و درد داره و بدنش حتی یه استامینوفن رو هم نمیتونه تحمل کنه ولی خب نمیشه وقتی اون میگه دعا کنین خدا راحتم کنه ما بگیم الهی آمین که 😢