خیلی مشکلات دارم یکیش اینه با کسی هستم که همو دوس داریم ولی ازدواجی نیس ازدواجی ام باشه من قبول نمیکنم سر یه سری کاراش کلافم نمیدونم چیکار باید بکنم ....یکیش مشکلات خانوادگیمه که اصلا حل نمیشه دیگه با بعضی چیزا باید کنار اومد
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من مشکلم اینه نامزدم و با نامزدم اختلاف شدیدی داریم همش تو جنگیم البته اون با من جنگ میکنه خودمم اصلا وعبدا شرایط ندارم طلاق بگیرم اگه میتونستم یه ثانیه هم تحمل نمیکردم عروسی رو هواست اخلاقش باهام جور نیس خواب راحت ندارم همش اذیتم میکنه افتاده رو فاز لج هر چی میحرفم سعی میکنم درست کنم فایده نداره باز سر هیچی خراب میکنه فقط میخوام عروسی بکنیم شاید دیگه اینقد با حرف بقیه گند نزنه به رابطمون
مادرشوهرم اینا خونه نداشتن منم از خونه اجاره ای اصلا خوشم نمیاد گفتم باید برام خونه بخرین خریدن بعدش ...
ای بابا هم تو لجبازی کردی هم اون الان لجباز شده نمیدونم واقعا چ کنی . باز اگ خونه نخریده بود میگفتم بی خیالش شو برو اجاره ی یه سال دیگ ک همه چی اروم شد میخرید ولی دیگ خریدی باز ببین چ میتونی کنی دیگ
😍20/4/99بود که بی بی چک زدم و مثبت شد😍. ♥♥خداجونم مراقب کوچولوی توی دلم باش ♥♥❤خدایا مرسی که آرزوهامو دونه دونه براورد میکنی❤
عقلم میگه ن الان کوتاه بیای فردا با یکی دیگه دیدیش هیچی نمیتونی بگی از طرفی هم بحث شش ساله مشکلات خو ...
هیچوقت نگو اینو من بعد دوس پسر ۶سالم پسرعمم اومد خاستگاریم با اینکه تو دوره اشنایی پسره ب پسر عمم زنگ زد گفت ۶سال باهاش بودم عکسموواسش فرستاد باز همسرم ک پسر عمم پام وایسادو گفت مجرد بودی ،هیچوقت خودتو دست کم نگیر بهترینا قسمتت میشن مطمينم
میرسه اون روزی ک توی تراس خونه خودمم دارم برگای زرد شمعدونی توی تراسو میچینم و بهشون اب میدم یاد این روزام میفتم ک چقد دلگیر بودن ،چقد تنها بودم چقد التماستو کردم واسه داشتن این روزا صدای پسرم منو میکشه بیرون از فکرام، با خنده بهش نگاه میکنم میگه مامانی تلفن زده میگه نی نی خاله داره دنیا میاد از ته دلم میگم خدایا شکرت یعنی اون روزای پر از استرس تموم شدن#خدایا برایم خدایی کن
ای بابا هم تو لجبازی کردی هم اون الان لجباز شده نمیدونم واقعا چ کنی . باز اگ خونه نخریده بود میگفتم ...
آره اشتباه از من بود ولی بخدا من نمیدونستم مادرشوهرم اینقد بده بعدشم نمیدونستم اینقد وضعشون خرابه برا عروسی پول نمیمونه یه خونه کوچیک خریده بودیم بعدش پس دادن که بتونن خونه ای که بالاشو بسازن بخرن اگه همونو نکه داشته بودن میدونستیم عروسی بگیریم الان زندگیمون عالی بود
اگه ازدواجی نیس چرا موندی بخدا حای تو بودم کات میکردم نه نامزدته نه شوهرت چرا خودتو عذاب بدی یه ماه ...
اخه بهم گفت ازدواجی نیستم قبول کردم بعد یسال و سه ماه که انقدر وابسته هم شدیم چی بگم؟بهم خیلی خوبی کرده نمیتونم دلشو بشکنم ولی هرروز دارم فک میکنم خب که چی تهش؟من دوس دارم کلی بچه داشته باشم دارم عذاب میکشم یه جورایی ولی از دست دادن ادمی که دوست داشتنش بهم ثابت شده برام راحت نیس