2777
2789
عنوان

دردودل(خیانت)

778 بازدید | 49 پست

سلام به همه ی خانمای محترم نینی سایتی

امشب دلم خواست یکم دردودل کنم، خیلی وقته چنین تصمیمی دارم ولی نمیخواستم باحساب اصلیم این حرفاروبزنم برای همین حساب جدیدبازکردم

قبلش بگم اگربرای من این اتفاق افتاده دلیل نمیشه که برای همه بیفته پس هیچ وقت اجازه ندیدخوندن یه تاپیک روی زندگیتون تاثیربذاره.

من وهمسرم کاملاسنتی ازدواج کردیم همسرم مردخوبی بوده وهست. به خاطرمن خیلی کارهاکرده ازجمله اینکه به خاطرمن الان چندساله که باخانواده اش قهره البته یجورایی خودشون قهرن اماچون میدونه من دوس ندارم آشتی کنیم برای آشتی باخانواده اش پاپیش نمیذاره واینکه خیلی احترام خانواده ام رونگه میداره، ماخوشبخت بودیم هیچ وقت فکرشوهم نمیکردم این اتفاق توزندگیم بیفته ولی افتاد...

بچه هامن کامل تایپ کردم اول میذارم بعدنظراتتون رومیخونم خیلی هم ممنونم به دردودلم گوش میدید❤️

سربچه ی سومم بارداربودکه به خاطرکارش مجبورشدیه ماهی ازم دورباشه منم ویارشدیدداشتم وخیلی پیگیرش نبودم روزی یبارباواتس آپ باهاش چت میکردم ولی حس میکردم یکم بامن سردشده ولی چون خودم حالم خوب نبودخیلی محل نمیدادم یه روزوقتی سفربودیه آهنگ احساسی روبرام فرستاد(آهنگی که هروقت الان میشنومش ازش متنفرمیشم) اون آهنگ روریپلای کرده بودواسم دختری که اون آهنگ روبراش فرستاده بودپیشم افتاد(خیلی به واتس آپ مسلط نبود) دختره رومیشناختم ازهمکاراش بود

بهش گفتم واسه چی اینوبرات فرستادعصبانی شدزدزیرش گفت اشتباه میکنی باهم بحثمون شدقطع کردچندروزتوخودم بودم آخرش بهش یه پیام خداحافظی دادم ویجوری وانمودکردم که میخوام خودکشی کنم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سریع بهم زنگ زدگوشیموخاموش کرده بودبه یکی ازنزدیکام که پیشم مونده بودزنگ زدچون نمیخواستم کسی بفهمه جواب دادم قسم خوردکه دختره اشتباه فرستادوچون من حساسم دروغ گفت بهم بعدپیام های دختره روبرام فرستاد دختره نوشته بودببخشیدآقای فلانی اسم نامزدم رامینه کناراسم شماست اشتباه فرستادم

بااینکه باورم نشده بودولی راهی نبودمجبوربودم فعلاباورکنم

خلاصه منم بیکارننشستم ودرمورداون دختره ازکسی دیگه غیرمستقیم پرسیدم گفتن مجرده نامزدهم نداره گذشت وبچه ام دنیااومدچندماهه بودبچه ام که رفتیم سفرتواین مدت گوشیش قفل داشت ونمیتونستم بررسی کنم، تومسافرت یه رمززدم بازشدپیام دختره رودیدم زیارت قبولی گفته بودچون ماقبلش مشهدبودیم ولی طرزحرف زدنش راحت بودبهش گفتم بازم دعوامون شدبازم چیزی دستگیرم نشد

بعداون سفریه روزیه پیامک به همسرم رسیدازاون خانوم که نوشته بودنامزدم میگه منوببوس ولی من گذاشتم برای بعدمحرمیت دیگه مطمئن شدم خبریه سریع پیام رونشون همسرم دادم رنگ ازروش پریدبهم گفت این همش پیام میده خسته ام کرده براش بنویس من همسرشم دست برداره میدونستم داره طرف متوجه میکنه ولی همون کارروکردم اونم سریع پیام دادببخشیداشتباه گرفتم

منم براش نوشتم اشتباه نگرفتی همسرم ازمزاحمتات خسته شده بهم گفت این پیاموبهت بدم دست ازسرش برداری اونم هیچی نگفت

دیگه دل تودلم نبودبفهمم این چه صنمی باهمسرم داره کلی فکرکردم شب گذاشتم خوابیدتلگرام نصب کردباشماره اش به دختره پیام دادم گفتم ببخشیدخانمم نشسته بودنتونستم جواب بدم کاری داشتی؟ نوشت ازت ناراحت شدم من مزاحمم براش نوشتم مجبوربودم اینکاروبکنم

باورنکردگفت نکنه زنشی عکس بفرس سلفی

شوهرموبیدارکردم ازش عکس گرفتم گفت واسه چی میخوای گفتم برنامه فتوشاپ گرفتم میخوام کارکردن باشویادبگیرم اونم خسته بودخوابیدعکسوبراش فرستادم برام نوشت دیدمت دلم برات تنگ شد(خدامیدونه چقدرقلبم اون لحظه دردگرفت)

براش نوشتم عزیزم بهم گفت من که دیگه زنت نیستم چرامیگی عزیزم انگارسطل آب یخ ریختن سرم دستام میلرزیدازجوابش ولی بایدخودموجمع وجورمیکردم تاهمه چی روبفهمم. گفتم خواستم جوروعوض کنم

اون شب بهش گفتم میشه یباردیگه ازآشناییمون بگی گفت واسه چی گفتم آخرین باره بات حرف میزنم میخوام بشنوم ولی طفره رفت جسته گریخته یه چیزایی درموردخواستگارش درموردرابطه اش باهمسرم گفت ولی نه همه چیزرو

بهش گفتم دوست دارم میخوام زنموطلاق بدم بگیرمت گفت امشب چرااینجوری شدی بچه هات چی توکه گفتی زندگیتودوس داری

مابین حرفام بهش گفتم شیطون، برگشت گفت هروقت نامزدم میگه شیطون یادتومیفتم

همسرم هم همیشه بهم میگفت شیطون خیلی دلم گرفت

آخرش دیدم نم پس نمیده بهش گفتم میخوام صداتوبشنوم گفت زنگ بزن زنگ زدم تاصداموشنیدکه داشتم فحش میدادم قطع کرداونقدرحالم بدبودکه حتی نمیتونستم گریه کنم میلرزیدم رفتم دورکعت نمازخوندم وسعی کردم بخوابم امانمیتونستم، میلرزیدم

صبح شدهمسرم خواست بره سرکارمتوجه شدمن یه چیزیم هست پرسیدگفتم هیچی گذاشتم رفت بهش پیام دادم گفتم آبروت رومیبرم من چه بدی درحقت کرده بودم گفت اشتباه میکنی توضیح میدم جوابشوندادم به دختره هم پیام دادم گفت به خانواده ات میگم زندگیتوبه آتیش میکشم

سرتون رودردنیارم دعوامون شدبالاخره مجبورشدهمه چی روبگه بهم گفت دختره یه مشکل داشته اونقدرمشکلش حادبوده که قصدخودکشی داشته ازمادرش هم میترسیده چیزی بگه پدرش هم فوت شده خلاصه من کمکش کردم بعداون کمک مدام پیام میدادوزنگ میزدمنم برای اینکه حرف زدنمون باهم حرام نباشه صیقه اش کردم (چون هم سنش بالابودهم پدرنداشت) بعدچندماه خسته شدم گفتم توبفهمی ناراحت میشی اونم خواستگارپیداکرده بودبهش گفتم بقیه ی مدت روبهت میبخشم دیگه هم بامن تماس نگیرولی ولکن نبودتااینکه توپیامشودیدی

بهش گفتم رابطه هم داشتیدگفت نه بخدااون دختره وباخانواده اش زندگی میکنه عکسشونشونم دادگفت ببین قیافه نداره ازچیش خوشم بیادمنم اصلاقصدم رابطه نبودازاول هم بهش گفته بودم

میدونم باهاش رابطه نداشت ولی توواتس آپ و... باهم ارتباط داشتن خیلی قلبم شکسته من هیچ بدی درحق همسرم نکردم همیشه بهش وفاداربودم وهستم

بعدهادختره بهم زنگ زدوهمون حرفاروتعریف کردوقسم خورددستشون هم به هم نخورده ولی قلب شکسته ی بااین حرفامداوانمیشه

الان چندسال ازاین قضیه گذشته ولی من خیلی شکاک وبددل شدم هروقت خانمی باهمسرم حرف بزنه شک میکنم بااینکه همون موقع همسرم قسم خورددیگه هیچ وقت چنین اشتباهی نمیکنه وتاالان دیگه چیزی ازش ندیدم ولی نمیتونم ببخشمش

چندوقت پیش خانمی برای همسرم نامه ی فدایت شوم نوشته بودومیگفت که خیلی عاشقشه ومیخوادهمسرش بشه اونم مستقیم نامه روآوردداددستم وهیچ وقت جواب اون خانم روندادتاخودش خسته شدورفت ولی این قضیه هم نتونست اعتمادموبهش برگردونه

شایدبپرسیدچراجدانشدی به چنددلیل اول اینکه من سه تابچه داشتم که کوچکترینش شیرخواربوداگرهمسرم به من بدی کرده بودولی به بچه هاش خیلی میرسیدوهیچکس نمیتونست براشون پدری کنه 

دوم اینکه خیلیادوس داشتن زندگی من به هم بخوره

واینکه من واقعاعاشق همسرم بودم ونمیتونستم آبروشوببرم اگراینکارمیکردم وبقیه میفهمیدن هم زندگی خودم ازهم میپاشیدهم فرداانگ کارشووقتی بچه هام بزرگ شدن بهشون میچسبوندن

برای همین ترجیح دادم به ظاهرببخشم ولی خدامیدونه توقلبم چه خبره

چندوقت پیش دختره بهم پیام دادوگفت بچه دارنمیشه وهمش فکرمیکنه به خاطرمنه گفت حلالم کن بهش گفتم حلالی ان شاالله دامنت سبزبشه ولی نمیتونم قلباببخشمش خیلی دل چرکین شدم گاهی اونقدردلم میگیره که دوس دارم خودموداربزنم

ببخشیدسرتون رودردآوردم ان شاالله زندگیاتون پرازشادی باشه اگردوس داریدمنونصیحت کنیدخوشحال میشم

این تایپیک بمونه شایدیه روزی خانم هدی ص که تومجازی اسمشوگذاشته بودهیوابخونه

میخام بهت بگم منونابودکردی هرچندبهت گفتم حلالت کردم ولی ته قلبم آتیشه هیچ وقت نفرینت نکردم ونمیکنم اماسرپل صراط حتمان منتظرت هستم....

خیانت کثیفه و تاوانش باید طلاق باشه

Turk girl.   مهربون باشیم. فمینیست به معنی برتر بودن زن نیست. بلکه به معنی یکسان بودن حقوق زن و مرد هست. ملوسکم شناختین که این چهارمین کاربریمه😋. دوس دارم خانومای کشورم به خودشون اهمیت بدن خودشونو فدای بقیه نکنن قوی باشن رو پای خودشون وایسن پس از حرفایی که میزنم ناراحت نشین.پنج ساله که فیتنس و پیلاتس کار میکنم. خانومی که میگی نمیتونم نمیشه پاشو از امروز ورزشتو بکن حلقتو بزن تلاشتو بکن به خودت کمک کن زیباترین و خوشگلترین خانوم باشی. من تونستم 💪✌💄🧚‍♀️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز