واقعا از دست عصبانیتای الکی و داد و فریاد و غر زدن و دعوای بیخود شوهرم خسته شدم...
همشششش تن و بدنم میلرزه که الان میاد بازم سر ی چیزی الکی گیر میده و بهونه میکنه و دعوا...
حتی توی خلوت خودم هم ارامش ندارم که وای الان میرسه و میاد ی جیزی میگه...
خسته شدم بچه ها...
صرفا جهت درد و دل....😔
تاپیک یکی مونده ب اخر منو چک کنید با اجازه اسی
کاملا درکت میکنم چون شوهر منم اینطوریه
خوش به حالشون
خدا به شوهرت کمک کنه خودشو کنترل کنه شما هم در امان باشی
قبل ازدواج باید حواست می بود الانم باهاش حرف بزن و دلیل این کاراش رو بپرس ازش
پرروش کردی چون....اینهمه مظلومیت برا چیه!!!نقطه ضعف دستش داری؟؟؟جریانی هست که جلوش درنمیای؟؟؟پدرمادر نداری مگه؟مگه بی صاحابی که اینجور باید شب و روز تن و بدنت بلرزه!!!
خب یبار تو هم پابه‌پاش غر بزن و بحث کن تا کم بیاره
با اینجور مردا فقط باید لج کرد تا رام بشن😑
توهم مثل خودش بشو زیاد کوتاه اومدی ترسیدی واس همون
اخه مثلا ب چی گیر میده چی میگه
حتی یک ثانیه هم زندگی به حال و دل خودم نیس.
بشینم میگه چرا نشستی...پا میشم میگه چرا پاشدی.گوشی دستم باشه ی چیزی میگه.تو اتاق باشم ی چیزی میگه...تی وی ببینم میاد میزنه برنامه خودش.اهنگ گوش کنم ی چیزی میگه...
کم اوردم دیگه...
فقط میاد ی چیزی میگه و کلی داد و عصبانیت و گیر دادن..توی هر شرایطیییی...فقط میگه حرفه من نظر من سلیقه من...
اللهی استاتر عزیز
ولی هر ادمی با هر خصوصیاتی ی سری مشکلاتی داره هیچ ادم خوب مطلق نیست
مثلا شوهر من خندونه و مهربونه و صبوره ولی امان از روزی ک از چیزی ناراحت بشه میرهوفاز قهر و خودشو میگیره
حالا فک ب خاطر هر چیز کوچیکیم زود ناراحت میشه فقط معطله بهش بگی بالا چست ابرو
منم همش میترسم حرفی بزنم یا رفتاری کنم ک بی دلیل نره تو فاز قهر
