پری روز، روز عید
من خونه مامانم بودم دخترم ۴ ماهشه داداش .... م به دخترم حرف بدی زد
مامانم دلداد بهش باهاش میخندید
عروسمونم تو دلش عروسی بود
من خیلی جواب اومد سر زبونم بگمش فقط چون جلو زنش خرد میشد نگفتم
هنوزم پشیمون نیستم چرا چیزی نگفتم خدا خودش دل شکسترو میبینه
ولی از مامانم دلم شکست خیلی