2777
2789

عزیزم اگه راضی نیستن نرو خونشون خب ،،،

چرا اصلا لواشک بردی براشون 


غذاتون رو خودتون بیارین چیه !!!میگفتی دیگه چی؟؟همین مونده جلو شوهرامون غذا بگیریم دستمون بیاریم خونه پدرمون


یه مدت مادرت رو بی محل کن و با بقیه اعضای خانواده ات ارتباط داشته باش تا بفهمه ،،اصلا محلش نزار و نیا خونشون ،،،،اصلا کمکی چیزی خواستن انجام نده

به شوهرت هم نگو 

عزیزم غصه نخور فقط شما نیستی منم الان سه ساله با خانوتده ام قهرم ببین چیکار کردن که سه ساله نمیخوام ...

دوست داشتی تعریف کن

برای سلامتی خواهرم اگر ممکن لطفا یک صلوات بفرستید.😔💔 این روزها که حالت خوب نیست، دلم برای لبخند شیرینت تنگ شده. می‌دونم که مریض بودن سخته، اما یادت باشه ما همیشه کنارت هستیم و تو تنها نیستی. تو قوی‌ترین دختر دنیا هستی، و مطمئنم خیلی زود حالت خوب می‌شه.دوقلوی تو هم مثل من نگران و دلواپسه. به قول بابا انگار وقتی تو حالت خوب نباشه، دنیا برای اون هم غمگین می‌شه و درد تورو میکشه. اما منتظریم که خیلی زود قوی و شاد برگردی و دوباره با هم بخندیم و خوش بگذرونیم.ما خیلی دوستت داریم و همیشه کنارت هستیم. قوی باش، عزیزترینم.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ب نظرم یه جای کار میلنگه🤔شاید خواهرت بینتونو خراب میکنه.خیلی سال پیش وقتی من بچه بودم همین اتفاق وا ...

ینی وسیله های ابجیمم نامرتبه باز مامانم به من گیر میده.ابجیمم میگه ولش کن اینو درست بشو نیس!!

خدایا همه مادرا غمخوار بچه هاشونن مامان من خونخوار منه

تا یکم سرحالمو میخندم یه قشقرق به پا میکنه.سریع نفرین میکنه

اخه چرا حسرت یه خانواده خوبم باید ب دلمون باشه😭😭😭

اصلا تا الان دعوت نکرده  کرونا نبود بخاطر مدرسه دخترم ده پانزده روزی یه بار میرفتم درحد یک ساعت ...

منم با مادرم مشکل دارم 


اصلااااا نمیرم خونشون ،،،،،مگه اینکه چندماه یه بار همه رو دعوت کنن،اونم مجبوری جلو شوهرم و عروسامون برم ،،،،وگرنه دلم نمبخواد برم 


مادری که به درد آدم نخوره و بگه مزاحم به چه کار آدم میاد ،،،،،ادم هی نبینه اش و نره بیاد بهتره

بشین خونه خودت سنگین رنگین

اصلا تا الان دعوت نکرده  کرونا نبود بخاطر مدرسه دخترم ده پانزده روزی یه بار میرفتم درحد یک ساعت ...

خب توام مثل خودشون پررو باش. اگر توان و تحمل داری لج کن هرروز برو.یعنی هم ناهار هم شام نه ظرف بشور نه چیزی.اگه میتونی تحمل کنی ..ولی ازونجا که اکثر خانوما نمیتونیم و تا کسی چپ نگامون کنه اشکمون درمیاد کلا نرو. منکه شهر دورم ازشون دوسه ماه یکبار میرم.توام فک کن نیستن و نرو کلا

عزیزم بخدا اشک تو چشام جمع شد برام سخته باور اینکه یه مادر و خواهر بتونن اینقد بد رفتار کنن و دل دخت ...

نه والا شوخی نکردن،،،خیلی اذیتم میکنن،،پارسال یه جفت کفش مامانم نخاس داد من بعد ازم گرفت داد خواهرم،،،،یه صندلی بود بابام جاش نداشت داد دخترم روش بشینه مشقاش بنویسه،،،مامانم پارسال گفت بیار بده خواهرت حامله س سختشه بشینه رو زمین،،،،رو پنکه ای تو خونه گم کرده بود هی میگفت دست توعه بده خواهرت قسم رو قسم که خونه ما نیست،،،،بعد یه مدت دیدم خونه خاهرمه گفتم این کجا بود گفت خونه مامان اینا،،،رفتم بهش گفتم گفت حالا میگی چکا کنم پشت کشو بوده ندیدم😢

بحث با ناقص خیالان شیوه استاد نیست،،،،علم افلاطون حریف جهل مادر زاد نیست.
چرا اینجوری باهات رفتار میکنن..از کی اینجوری رفتارشون اینجوری شده؟رفتار بابات چجوره باهات؟

از وقتی خواهرم شوهر کرده،،،دیگه چشم دیدن من وشوهرم ندارن،،،،مدام یه چی میگن دلم می شکنه،،،،حالا تو جوابها یه چیزایی مثال زدم بخونشون عزیزم

بحث با ناقص خیالان شیوه استاد نیست،،،،علم افلاطون حریف جهل مادر زاد نیست.
نه والا شوخی نکردن،،،خیلی اذیتم میکنن،،پارسال یه جفت کفش مامانم نخاس داد من بعد ازم گرفت داد خواهرم، ...

خب وقتی مادرت ارزش برات قاعل نیست محلش نده و نیا و برو ،،،

تو هم بی محلش کن وقتی اینجور باهات رفتار می‌کنه 

اصلا حسابش نکن

دوست داشتی تعریف کن


تعریفی که زیاده ولی چیزی که تا اخر عمر یادم نمیره اینه
دو روز قبل عقدم حدودا 4 سال پیش بابام منو گریه انداخت و دعوا کرد باهام که چرا میگی خانواده خواهررر زن عمو رو تو جشن عقد دعوت نکنیم!!کسی که سالی دو یا سه بار میدیدیمشون و اصلا چشم دیدن موفقیت منو نداشتن!
منم حرفی نزدم گفتم بابا جشن عقدم خودمونیه بگو بهشون ایشالله عروسی دعوتتون میکنیم
منو گریه انداخت که نه باید بیان اخرم دعوتشون کرد جالبه دو ماه بعدش دختر همین خواهر زن عموم عقد کرد 400 نفر مهمون ما رو دعوت نکرد!  

بزرگ ترین دشمن زنان، زنان احمق هستند.
عزیزم غصه نخور خدا بزرگه یه مدت اصلا رفت و امد نکن شاید قدرت رو بیشتر دونستند

نمیرم دیگه،،،،قرار باشه برم بعد حرصم بدم ارزش نداره،،،،والا سرم درد گرفته صبح تا حالا بس گریه کردم

بحث با ناقص خیالان شیوه استاد نیست،،،،علم افلاطون حریف جهل مادر زاد نیست.

گفتی منم یاد یه کار مامانم افتادم .پارسال چند دوره کله فامیل های بابامو خودشو دعوت کرد من صبح میرفتم کارشو می رسیدم شب ظرف هارو  می شستم جارو میکردم میاومدم خونم .یه شب دو سه تا مهمون داشت به زنداداشم گفت به من نگه که مهمون دارن .بچه هام اذیت میکنن. یا شب قبل حنابندون داداشم همه شام بودن خونش به من تو جمع گفت تو برو خونه شلوغه .خداروشکر بابام خیلی پشت منه  رفتم خونه سرش داد زد چرا اینو گفتی رفت بیرون اصلا شام نیومد .یا واسه شوهرم زنگ میزنه چقولی منو میکنه تا دعوا بیافتیم. 

خب خداروشكر عزيزم، سخته ولي با اين شرايط كه تو ميگي اصلا رفت و آمد نكن باهاشون .بچسب به زندگيت

آره عزیزم منم همین تصمیم گرفتم

بحث با ناقص خیالان شیوه استاد نیست،،،،علم افلاطون حریف جهل مادر زاد نیست.
گفتی منم یاد یه کار مامانم افتادم .پارسال چند دوره کله فامیل های بابامو خودشو دعوت کرد من صبح میرفتم ...

آخی عزیزم،،،،نامزدی خواهرم به من اصلا نگفتن

بحث با ناقص خیالان شیوه استاد نیست،،،،علم افلاطون حریف جهل مادر زاد نیست.
اصلا تا الان دعوت نکرده  کرونا نبود بخاطر مدرسه دخترم ده پانزده روزی یه بار میرفتم درحد یک ساعت ...

خوب شد این تاپیکو زدی دلم خیلی گرفته بود از شرایطم

الان که این چیزای تو تاپیکو خوندم یکم آروم شدم دیدم آدمای مثل منم هستن

منم از عید تا حالا تصمیم گرفتم دیگه کاری بهشون نداشته باشم البته دوبار به اصرار شوهرم مجبور شدم برم

دوماهی یبارم مامانم زنگ زده حالمو پرسیده ولی به خاطر حرفایی که زدن و کارایی که جلوی خانواده شوهر برام نکردن دلم ازشون باز نمیشه

داغش رو دل آدم میمونه هروقت یادم می افته گریم میگیره که چرا دوسم ندارن ولی چه میشه کرد خودمو سرگرم میکنم با چیزای دیگه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مغرورجذاب2  |  1 ساعت پیش
توسط   آرزووnic  |  1 ساعت پیش