دخترت چند ساله هست ؟
والا آدم میمونه چی بگه😞ما هم یه آشنا داریم با یکی از دختراش خوبه ولی با بقیه دختراش نه..مثلا اون دختره میاد چند روز میمونه و خودش و بچه هاش بریز بپاش میکنن خم به ابرو نمیاره ولی کافیه یکی دیگه از دختراش بیاد بمونه همش اخم و تخم میکنه برا همینم اون بیچاره ها زیاد نمیرن خونش
واقعا دست بالای دست بسیاره
تایپیک زدی خیلی تنهام!
پس من چی بگم!!واسه یه نامرتب بودن اتاقم مامانم آقم کرده
خودم کار میکنم با حقوق ۳۰۰ تومن خرج خودمو میدم
باز گفته اگه وسیله هات نامرتب باشه از غذا خبری نیست!
خاک برسر دولت ک با این گرونی سفره مردمو کوچیک کرده
به نظرم برو خداتو شکر کن حداقل شوهر داری ،بچه داری یه سقف مستقل از خانواده بالا سرته
ببخشیدا ...لقشون.دیگه پاتم نزار تا دلشون تنگ شه
بعضیا بویی از محبت نبردن
من درکت میکنم چون خودمم الان تو همین شرایطم من از الان برنامه ریزی کردم واسه عید نوروز هم نرم تا تیر آخرمو بهشون بزنم فک نکنن من میرم منت کشی حرصشونو بالا میارم
واقعا انگار خانوادا ندارم خانواده ی که تا یه کار برا ادم میکنن کلی منت میزارن نخواستم احساس میکنم تو یه شهر غریبم یا بچه پرورشگاه اتفاقا بیشتر چسبیدم به زندگی
منو روانی کرده بودن توقع نظافت خونشونم که داشتن با من بود وظیفه محسوب میشد برا من چون اینا کمک پولی میکردن وهرموقع زنگ میزدن باید آماده باش بودم اس وپاسم کرده بود چه بهتر قهر منکه بخدا یه درصدم ناراحت نیستم فقط دلم برا بابام بعضی وقتا تنگ میشه که میگم اونم عقل داره میتونست بزنگه به من ببینه چی شده ن اینکه حرف مامانم گوش شده منکه از مامانم متنفرم
اشکال نداره دورت بگردم دیگه هرچقدربه خاطررفتاراشتباه اوناغصه خوردی بسه توم براخمدت شخصیت داری کناردختروشوهرت شادزندگی کن درسته یه وقتاییم دلت واسشون تنگ میشه ولی همیشه همه ی پدرومادراخواهروبرادراخوب نیستن گاهی وقتااونام یه ضربه هایی میزنن ولی توبه دل نگیرنذارکینه بشه بالاخره خانوادتن بعضی وقتایه همسایه ویه دوست خوب ازهزارتاخواهرتنی بهترمیشه
ب نظرم یه جای کار میلنگه🤔شاید خواهرت بینتونو خراب میکنه.خیلی سال پیش وقتی من بچه بودم همین اتفاق واسه مامانم افتاد بعد فهمیدیم خالم پشت سر مامانم کلی بد و بیراه میگفته و الکی چرت و پرت میگفته و باعث شد مامان بزرگ و بابابزرگم مامانمو نفرین کنن اونموقع من ۶سالم بود.مامان منم تا چندسال باهاشون قطع رابطه کرد بعد چندسال که آشتی کردن فهمیدن خالم مقصر بوده.مامانم ده سال با خالم قهر بود تا اینکه خالم با شوهرش دعوا کرد جایی نداشت بره مامانم زنگش زد که بیاد خونه ما و آشتی کردن.الان همدیگرو خیلی دوس دارن.البته خالم یه سری اخلاقا داره که کلا رو مخه توقعش خییییلی بالاس
اصلا تا الان دعوت نکرده کرونا نبود بخاطر مدرسه دخترم ده پانزده روزی یه بار میرفتم درحد یک ساعت،،،اگر م شوهرم باهم بود که اصلا تعارف نمی زد،،،اون از خداشه کسی نره بخوره ،،،،ولی خواهرم که می ره شوهرش نباشه سهم اونم میبره
