کلا ی نفرو راه دادم اونم عشقم بود اولش ک از در اومد میخاست بیاد بغلم کنه ک هیچی بابام دید چشماش 4 تاشد ی خنده مسخره زد دستاشو گرفت بالا مثلا خوابش میاد 🤣🤣دوم اینکه ی کت شلوار ست داشتیم باهم همونو پوشیده بودیم من فک نمیکردم اون بپوشه اونم فک نمیکرد من بپوشم بعدش مامانم دیگگ فهمید ی کاسه ایی زیر نیم کاسس بماند
من داشتم بهش پی ام میدادم از مبل روبه رو بهش صدای گوشیم زیاد بود پیامم ک میرفت صداش میومد دیگ واس اونم همون لحظه دینگ دینگ خخخخ همه فهمیدن دیگ
تو اتاقم ک. رفتیم داشتیم باهم تو اینستا چرخ میزدیم 😐😐