هفت خان رستم نیست استرس چرا اون باید استرس داشته باشه نه تو
من پسر نیستم موقع نوشتن نام کاربری این اومد به ذهنم شعبون مخ نام کاربریمه پس اگاه باشید عزیزان نه پسرم نه مثل شعبون اهل دعوا************************************************************ شما رهبر ارکستر سمفونیک افكار و احساسات خويشيد. نبايد گامهاي خود را با صداي طبل و شيپور ديگران هماهنگ كنيد. گوش به نواي درون خود بسپاريد. نواهايي كه از درونتان بر ميخيزد را هدايت كنيد
نخستینبار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همهچیز و همهکس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهیها و تصاحبها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام میکنم.این است نظام عشق؛ هیچ بودن...
شب خواستگاری لباس بچگونه تنم بود خانواده شوهرم بدون اطلاع با ایل طایفه ریختن خونمون کوچیکترین آمادگی نداشتیم آخر خواستگاری فقط زجه زدم خیلی بد خیلی زیاد گریه کردم
قندونو جلوی پای آقامو ندیدم پام کشیدم زیر قندونپرت شد تو بغلم آقام منم از بس استرس داشتم نشستم کنارش اصلاااا هواسم نبود که چکار میکنم شروع گردم از تو بغلش قندا رو جمع کردن بعد فهمیدم چکار کردم همه داشتن میخندیدن
سوتی نیست خاطرس ... تو شرکت برادر شوهرم کار میکردیم چون همکار بودیم اختلاف نظر داشتیم دعوا میکردیم روزی که قرار بود بیاد خواستگاری هم دعوا کردیم بعد که اومد خواستگاری رفتیم تو اتاق اونجا هم دعوا کردیم اون داد زد این دیوونست من پشیمون شدم منم داد میزدم برو بیرون از خونمون 😐😂برادر شوهرم که براش طبیعی شده بود میخندید خانواده ها رو آروم کرد باز یه شب دیگه اومدن خواستگاری ولی نزاشتن بریم حرف بزنیم 😂 همو دوست داریم ولی از سر غرور و لجبازی خیلی دعوا میکردیم
میشه یه صلوات برای حاجتم با دلای مهربونتون مهمونم کنید