2777
2789

یه پسره اقوام دوربود مامان بابام اصرار داشتن باید باهاش ازدواج کنی منم نمی خواستمش گفتن براحرف برید بییرون شوهرم که باهاش دوست بودم باهامون بیرون مییومد پش سرمون بود یه بار امد گف سلام من دوس پسسر سابق خانم هستم برااینکه دس بکشه پسره گف گذشته ها گذشته 

هرککار میکرددیجم پسره دسس نمیکشید رفتیم بستنی بخوریم بستنی وفالوده شیرازی وکرمانی قاطی کردم که بگه این دیوونه هس پسره گف معلوم خوش مزه میشه اونم هممه رو قاطی کرد 

دیگگه مستقیم بهش گفتم 🙆اونم گذاش کف دس بابام خدا بهم رحم کرد که کتک نخوردم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه خواستگار آس و پاس ولی فوق العاده خوشگلللل و خوش هیکل داشتم که وقتی اومد دلم رفت بعد به دوستم گفتم ...

اخرش چی شد؟

به اینا نگاه کنید 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐اینام به شما نگاه می کنن نه؟ خیلی جالبه منم اولش باورم نمیشد😂‏
پسره چه رویی داشته😂

دختره چه روی داشته

به اینا نگاه کنید 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐اینام به شما نگاه می کنن نه؟ خیلی جالبه منم اولش باورم نمیشد😂‏
هیچی دیگه فضا چند ثانیه تو سکوت بود و داداشم یه جوری نگام میکرد که فهمیدم میگه خاک تو سرت 😂 بعد باب ...

بعدش؟

منظورم اینه خودت قبول نکردی یا پسره منصرف شد؟😂

به اینا نگاه کنید 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐اینام به شما نگاه می کنن نه؟ خیلی جالبه منم اولش باورم نمیشد😂‏
یه خواستگار آس و پاس ولی فوق العاده خوشگلللل و خوش هیکل داشتم که وقتی اومد دلم رفت بعد به دوستم گفتم ...

خوب بعدش چی شد  حتما کلی ذوق کرده😂😂😂😂

باهاش ازدواج کردی

با آدمها مهربون باشید،هرکسی که ملاقات میکنید درحال نبرد با جیزی است که شما از آن بی‌اطلاعید.ببخشید اگه حوصلم نمیشه اشتباهات تایپیمو اصلاح کنم.من دخالتی ندارم کاره کیبرده
هیچی دیگه همین جوری چندثانیه تو سکوت بودیم که بابام بحثو عوض کرد نه نکردم چون هیییچی هیچی نداشت

خانوادت دعوات نکردن

با آدمها مهربون باشید،هرکسی که ملاقات میکنید درحال نبرد با جیزی است که شما از آن بی‌اطلاعید.ببخشید اگه حوصلم نمیشه اشتباهات تایپیمو اصلاح کنم.من دخالتی ندارم کاره کیبرده
خانوادت دعوات نکردن


داداشم تو جمع یجوری نگام میکرد که انگار خاک تو سرت

چرا وقتی رفتن مامانم دعوام میکرد ولی داداشم  گفت حالا چه غلطی کنیم کرده که کرده کاری از دستت برنمیاد ماهم که از اول نمیخواستیم قبولش کنیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792