2777
2789
بنظرم فعلا به فکر بچه نباش خیلی سردرگمی و اینم طبیعیه خیلیا اینجورن  فعلا ریلکس باش بیخیال&nbs ...

میترسم سنم بره بالا و دیگه نتونم مادر خوبی باشم دلم میخاد وقتی 50 سالم میشه بچم سرسامون گرفته باشه

این تیکر هم تموم شد من به اونی که ارزو شو داشتم رسیدم منم مامان شدم دقیقا ماه آخر قرارم با خدا زمانی که فکرش رو هم نمیکردم متن زیر ماله تیکر قبلی هست میزارم بمونه تا همیشه یادم بمونه ....انشالله تا آخر این تیکر منم مامان میشم..خدایا ازت خواستم تا شب قدر سال دیگه حاجتم و بدی و با نوزاد کوچولوم یا نوزاد تو شکمم بیام تو مراسم احیا بشینم دست به دعا بردارم برای سلامتیش خدایا بد قولی نکنیا من منتظرشم دیگه داره کم کم طاقتم طاق میشه...مگه خودت نگفتیاز هرکسی به اتدازه تواناییش امتحانش میکنی ؟ ینی فکر میکنی بیشتر از این توان دارم نه خدا من خیلی ضعیفم... هرکی امضام و خوند واسه حاجتم یه صلوات مهمونم کنه...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

😂😂😂😂دوراز جوون...حالا شاید یکی دادن یکی گرفتن🤗دخترو عرض میکنم


بدبختی اینجاس ک من از سر بچه بازیو سرگرمی دوس شدم باش اصن دوسش نداشتم بعدشم من خواستم جداشیم کلی اذیت کردمش😕😕

خودتو به،خودت اثبات کن! نه به هیچ کس دیگه ای.
میترسم سنم بره بالا و دیگه نتونم مادر خوبی باشم دلم میخاد وقتی 50 سالم میشه بچم سرسامون گرفته باشه

چندسالته 

ببین اخه تو الان از ته دل بچه نمیخوای فقط بخاط اینده و عواقبی که داری احتمال میدی میخوای بچه دار شی 

اینکارو‌ نکن

عزیزم هیچ وقت آرزوی مرگ کسی رو نکن ولی زندگی کردن نزدیک پدرشوهر و مادرشوهر سخت ترین زندگی هاست کا ...

خیلی طاقت اوردم،اما دلم نمیاد شوهرمو از باباش جداکنم،میدونم شوهرم وظیفشه که نوکری باباشو کنه،اما خب طاقت رفتاراش وکارای باباشو ندارم،اصلا دوس نداره من خوشبخت باشم،دلش میخاد پسرش همیشه ظلم من کنه

چرا بچه نمخاد ؟ مشکلش با بچه چی قشنگ باهاش صحبت کن شوهر منم از نامزدی میگفت الان 3 ساله میگذره از ...

نمیدونم میگه نمیخام بدم میاد...گاهی میکه تا یه ۷..۸سال نمیخوام که براش پول جمع کنم و یکم باهم راحت باشیم...گاهیم میگه ول کن بچه چیه...ولی بیشتر نظرش اینکه تو این اوضاع مملکت بیاریم چیکار کنیم بدبخت میشه..یکمم بدش میاد فقط یبار گف جونم میره برا یه دختر سفید و تپلی شکل تو😍😄دیگه نمیدونم خواهر

ای بابا عزیزم درسته اذیتت میکنه اما هیچوقت آرزوی مرگ کسی رو نکن شاید یه درصد بعد مرگش عذاب وجدان بیا ...

تقریبا دوازده ساله عروسشم مهرم نیوفتاده به دلش،البته اولا خیلی بد بود باهام،اونقدرخوبی کردم تا شرمنده شد،اما هنوزم از من بدش میاد 

چندسالته  ببین اخه تو الان از ته دل بچه نمیخوای فقط بخاط اینده و عواقبی که داری احتمال میدی می ...

20 سالمه

نه دلم بچه میخاد اما از ایندش و عواقبش میترسم

این تیکر هم تموم شد من به اونی که ارزو شو داشتم رسیدم منم مامان شدم دقیقا ماه آخر قرارم با خدا زمانی که فکرش رو هم نمیکردم متن زیر ماله تیکر قبلی هست میزارم بمونه تا همیشه یادم بمونه ....انشالله تا آخر این تیکر منم مامان میشم..خدایا ازت خواستم تا شب قدر سال دیگه حاجتم و بدی و با نوزاد کوچولوم یا نوزاد تو شکمم بیام تو مراسم احیا بشینم دست به دعا بردارم برای سلامتیش خدایا بد قولی نکنیا من منتظرشم دیگه داره کم کم طاقتم طاق میشه...مگه خودت نگفتیاز هرکسی به اتدازه تواناییش امتحانش میکنی ؟ ینی فکر میکنی بیشتر از این توان دارم نه خدا من خیلی ضعیفم... هرکی امضام و خوند واسه حاجتم یه صلوات مهمونم کنه...
تقریبا دوازده ساله عروسشم مهرم نیوفتاده به دلش،البته اولا خیلی بد بود باهام،اونقدرخوبی کردم تا شرمند ...

بیخیالش باش عزیزم اینجوری خودت اذیت میشی کاش تو یه ساختمون نبودید اینجوری کمتر میدیدیش و اعصابت آرومتر بود

در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم. به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشیها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود و جاهایی که از سختیها حرف زده بودیم تنها جای یک رد پا بود به خدا گفتم:در سختیها کنارم نبودی ؟خدا گفت:آن رد پایی که میبینی من هستم در سختیها تو را به دوش می کشیدم خدایا تو بی نظیری 😍😍😍😍 آدمهارو نه تو سفر بلکه وقتی خرشون از پل گذشت بشناس******چند بار که به درد و دلت بگن چرت و پرت یاد میگیری از درد بمیری ولی از کسی کمک نخوایی😢😢 
نمیدونم میگه نمیخام بدم میاد...گاهی میکه تا یه ۷..۸سال نمیخوام که براش پول جمع کنم و یکم باهم راحت ب ...

پس دو دله 

از بچه متنفر نیس اون هم از اینده بچه ای که نمیدونه قراره چی بشه میترسه

باهم دوستید یا نامزد

این تیکر هم تموم شد من به اونی که ارزو شو داشتم رسیدم منم مامان شدم دقیقا ماه آخر قرارم با خدا زمانی که فکرش رو هم نمیکردم متن زیر ماله تیکر قبلی هست میزارم بمونه تا همیشه یادم بمونه ....انشالله تا آخر این تیکر منم مامان میشم..خدایا ازت خواستم تا شب قدر سال دیگه حاجتم و بدی و با نوزاد کوچولوم یا نوزاد تو شکمم بیام تو مراسم احیا بشینم دست به دعا بردارم برای سلامتیش خدایا بد قولی نکنیا من منتظرشم دیگه داره کم کم طاقتم طاق میشه...مگه خودت نگفتیاز هرکسی به اتدازه تواناییش امتحانش میکنی ؟ ینی فکر میکنی بیشتر از این توان دارم نه خدا من خیلی ضعیفم... هرکی امضام و خوند واسه حاجتم یه صلوات مهمونم کنه...
بیخیالش باش عزیزم اینجوری خودت اذیت میشی کاش تو یه ساختمون نبودید اینجوری کمتر میدیدیش و اعصابت آروم ...

دقیقا مشکل من اینه که هرروز مجبورم ببینمش،اگه تو یه ساختمون نبودیم،اصلا برام مهم نبود،اما الان که پیش همیم وبدتر اینکه دوتا جاریمم همینجان،میبینم که چقدر برااونا خوبه خوش رفتاره ولی با من نیست،بدتر میشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز