voroujakakke2bare
عضویت :
1399/05/08
زن
درج نشده است
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم. به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشیها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود و جاهایی که از سختیها حرف زده بودیم تنها جای یک رد پا بود به خدا گفتم:در سختیها کنارم نبودی ؟خدا گفت:آن رد پایی که میبینی من هستم در سختیها تو را به دوش می کشیدم خدایا تو بی نظیری 😍😍😍😍 آدمهارو نه تو سفر بلکه وقتی خرشون از پل گذشت بشناس******چند بار که به درد و دلت بگن چرت و پرت یاد میگیری از درد بمیری ولی از کسی کمک نخوایی😢😢
من و فرزندانم