بچه فامیل مون هفت ماهه دنیا اومد هشتصد گرمه حالا عموی بچه میگه داداشم خوب فشار نداده همون دمش ریخته این اینقده ریزه😂😂
استرس و اضطراب دارم
دلم میخام بچه دار شم اما میترسم هنو اقدام نکردم میترسم نتونم بچه دار شم یا نتونم بچه رو نگه دارم و تربیتش کنم
از همه مهمتر همش بخاطر اینکه هیکلم بهم میریزه و چاق میشم میترسم اخه شوهرم خیلی حساسه و اصلن دلش نمخاد چاق شم بعضی وقتا دلم. میهاد گریه کنم کسیو ندارم باهاش دردودل کنم شوهرمم وقتی میگه نمخام حامله شی چون شکمت بزرگ میشی قشنگ نیس
نمیدونم چی بگم
البته این یکی از مشکلاتمه
خواهری که بتونم باهاش بحرفم ندارم مامانم خب نمیتونم هیشکیو ندارم
میدونم شاید حرفام از نظرتون مسخره باشه اما بخاطر همین موضوع هرشب خواب میبینم بچمو بغلم گرفتم و دلم خیلی میخاد
اولا که بابا ندارم،ثانیا اگه بلاهایی که پدرشوهرم سرم میاره ،بابا داشتمو سرعروسمون میاورد قطعا اونم ارزوی مرگشو میکرد،نمیدونی که همیشه زندگیمو میریزه بهم،نمیزاره درست زندگی کنیم،منو از اولم نمیخاست برا پسرش،الانم باهام خوب نیست اما حریفه ،جلو شوهرم نشون نمیده،دورویه،،،بدبختیم اینه که خونمون تو یه ساختمونه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
