وا مگه جای تورو تنگ کرده بابای خودتم پدرشوهر حساب میشه آیا فکر کن زنداداشت اینو بگه
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم. به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشیها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود و جاهایی که از سختیها حرف زده بودیم تنها جای یک رد پا بود به خدا گفتم:در سختیها کنارم نبودی ؟خدا گفت:آن رد پایی که میبینی من هستم در سختیها تو را به دوش می کشیدم خدایا تو بی نظیری 😍😍😍😍 آدمهارو نه تو سفر بلکه وقتی خرشون از پل گذشت بشناس******چند بار که به درد و دلت بگن چرت و پرت یاد میگیری از درد بمیری ولی از کسی کمک نخوایی😢😢