2777
2789

سلام خانما...این تاپیک هم جنبه دردو دل داره هم مشورت

یکم متن طولانی میشه مرسی که وقت میزارید.

من دوسال نیمه ازدواج کردم که یکسالشو عقد بودم اینم بگم ک تازه رفتم تو بیست سال وجاری خانم ۲۶سالشه وبعد۵سال عقد یک ماه پیش تو این شرایط کرونا باعجله عروسی گرفت..

همسر من پسر اول۳۰ساله و برادرشوهرم پسردوم ۲۶ساله.برادرشوهرم زودتر از ما عقد کردن ولی ما زودتر عروسی کردیم.
دقیقااز یکماه بعدازعقدم جاری خانم دست بکارشد به اذیت من و پشت سرم حرف دراوردن و توکل چارسالی ک عقد بود جوری برخورد کرده بود که وقتی فامیل شوهر اون حرفارو درمورد من میشنیدن هراتقاقی بود سرمن خالی میشد.

دیگه جوری شده بود میرفت تو اتاق خواب و گریه میکرد که مثلن چراعروستون موقع ظرف شستن اب ریخت ب من ولوس بازی..


خلاصه بعد۸ ماه هرروز حرفای جدید میزد که چرا عروستون لاک میزنه یا موهاش از زیر شالش بیرونه چرا تونیک میپوشه جلو شوهر من یا چرا قلیون میکشه درصورتی ک من همیشه اینجور بودم و شب خواستگاری همه منو همینجوری دیدن ولی خود این جاری خانم تا قبل عقد من حجاب میگرفت ک یدونه موهاش مشخص نبود بعداز عقدمن چادرو کنارگذاشت مانتو کوتاه و شلوار کوتاه مو بیرون گذاشتن..جوری هرچی من میپوشیدمو میرفت می خرید میپوشید که کل فامیل شوهر میگفتن خدا به دادت برسه با این جاری.ولی خب من کاری ب کارش نداشتم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چندبار باهاش دوستانه برخورد کردم تماس تلفنی .کادو.شکلات و خیلی چیزا ولی ی جوری برخورد میکرد انگار من وظیفه دارم این کارا رو بکنم..

من تو کل این دوسال و نیم حتی یکبارم نشده ک ب پدرومادرشوهرم بگم تو چه برسه بی احترامی ولی اون با کمال پررویی بهشون حرفای خیلی بدی میزد. همیشه مادرشوهرم میومد میگف عاره جاریت این کارو کرده اون کارو کرده فلان حرفو زده و من یکبار نشد حرفی بزنم.جاریم طبقه بالا مادرشوهرم خونه دارن تا دوروز قبل عروسیش مادرشوهرم میگفت در وسط دوتا واحد وقفل میکنیم حتی درب خونه رو دوتا گذاشتن که رفت و امد جدا باشه...همیشه ب من و شوهرم میگفتن شمارو بیشتر میخایم و ما بین پسرامون فرق نمیزاریم .

و تمام حقایق وقتی روشن شد که اینا عروسی کردن..با خرج کامل از طرف پدرشوهرم ک واسه ما پول نداشتن ولی واسه اون سنگ تموم گذاشتن..شوهرمن خودش عروسی کرفت پارسال۱۲۰خرج عروسیمون شدیه هزار تومنی داد.. ما نکردن شوهرم گف بیاین نصف نصف یه گوسفند بخریم که میشد۲ملیون و۸۰۰ گفتن ن ما پول نداریم یک ماه بعد عروسی ما ۲تومن گوشت خریدن..ولی برا جاری خانم ی گوسفند گنده زدن زمین تازه ن واسه عروسی واسه جهاز بردن عروس که همه خرج باید با خانواده عروس باشه و البته شام ک بازم پدرشوهر داد.پاتختی ام واس ما کم گذاشتن واسه اونا۱تومن گذاشتن.. 


ما بخاطر اصرارشون ک عروسی بگیریم نتونستیم خونه بخریم به برادرشوهرم یه خونه کامل ساختن دادن طبقه باباشون اما ب شوهر من هیچی.ما مستاجریم اصلن ما براشون مهم نیستیم.بعدعروسی ما دوهفته ن تماس گرفتیم باهاشون نه خونشون رفتیم ک بفهمن ماناراحتیم ولی اصلن براشون مهم نبود مادرشوهرم زنگید و رفتیم خونشون دیدم بله در وسط دوتا واحدوباز کردن وبا جاری تو این دوهفته بعدعروسی خیلی رفت و امد داشتن خلاصه همه چی برعکس شده بود.عروس خوبه شده بود اون و مزاحم من و شوهرم. به شوهرم گفته بود زنداداشت دختر خوبیه همش پایین واس من شام و ناهار درس میکنه اونوقت من تو این دوسال هرموق کاری داشتن من و شوهرم میکردیم مادرشوهرم ول میکرد میرفت کربلا من ۳۰کیلومتر میرفتم خارج شهر خونه شون واس پدرشوهرم ناهار و شام میپختم..

این همه کارو کردم الان اون ک ماهی یکبار زوری میرفت خونشون تازه از اتاق خاب بیرون نمیومد فقط واس دستشویی میومدبیرون شده عروس خوبه من بدبخت شدم دختر مردم ن عروس اینا. 

توروخدا راهنمایی کنید چیکارکنم من از زور ناراحتی زنگیدم بهشون گفتم بیاین خونه من تکلیفمو معلوم کنین بیاین خونه بخرید واسه این پسرتون مگ ما چیکار کردیم ک ب اون خونه دادید ب این ندادید..فردا میان خونم بگید چی بگم بهشون....

 ببخشید زیاد شد رو دلم مونده بود این همه حرف 


همین که دوری یه دنیا می ارزه اولشه بزار چندماه بگذره گند شون درمیاد 

هرکی رسید بهم گف بهشون محبت کن از اون عروس خیر ندیدن بزار خیر ت بهشون برسه ت عروس بزرگشونی..بماند ک یه دعوا داشتیم میگفت من عروس بزرگم..

حساسیتت رو کم کن تا آرامش داشته باشی دوست من ، چه فرقی میکنه کی عروس خوبه باشه؟ ، مهم اینه برا شوهرت محبوب باشی، من و جاریم به فاصله ی دو سال ازدواج کردیم مهریه ی من 95 تا مال اون 500 تا و خیلی خرجای اضافه تر  براش کردن، باور کن سر سوزنی برام مهم نبود،  مهم خودم و همسرم هستیم و آرامش بینمون جاری هم مثل بقیه ی آدما زندگیش جدا، شوهرش جدا چه دلیلی برای مقایسه میمونه؟؟؟ 

لبخند بزن، انار لب های تو را دانه کنم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز