بعد دوستش خیلییییی پولدار بود ماشین دو در زیر پاش بود دور دور تو بالاشهر تهران
بعد دوستم بخاطر پولش باهاش بود دیگ ی مدت تازه
اونا هیچی
دوستم برام تعریف میکرد میگفت در طول روز بهم میگفته داری چیکار میکنی و اینا دوستمم کار خاصی نمیکرده با داداشش همه ش دعوا اون موهاش میگرفت دختره لگد میزد
دوستم ب پسره میگفت هیچی دارم رزومه کاریمو چک میکنم 😅برنامه امروزم کنسل میکنم 😂ای وای سگ مو واکسن نزدم براش 🤣 برنامه ی یوگامو تنظیم میکنم فقط این 🤣🤣
بخاطر این همه ی دروغا رو میگفت چون پسره فقط روزای جمعه ش این بود ک صبح آب پرتقالش رو میز باشه ، فیلمش حاضر روی پرژکتور باشه وار همه مهم تر گارسونش غذا رو آماده کرده باشه 😬
منم بودم میگفتم امروز وقتم با سفیر مقیم در آنگولا کنسل کردم
والا بخدا 🤣🤣🤣