من از برکت سر داداشم تاحالا دوست پسر نداشتم تو زندگیم تا اینکه شوهر کردم یعنی تاحالا سر قرار نرفتم از دوستام فقط خاطره هاشونو تعریف میکردن که خیلی خوشه همین یواشکی رفتناو اینا همیشه هم خودمو جاشون میزاشتم ذوق میکردم شماهم بیاید بگید چجوری بود سر قرارتون چی میگفتین اولین قرارتون یادتون هست؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
محو تماشاش بودم اصلا خیلی خوشم اومده بود از قیافش اونم هی ازخودش تعریف میکرد که توچه کاریه و چی داره و نداره از سرتاپاش خوشم اومده بود بهش زل میزدم زیاد به حرفاش گوش نمیدادم بیشتر زوم چهرش بودم