چقد از خانواده شوهرم بدم میاد

منم اصلا دوست ندارم باخانواده ی همسرم ارتباط داشته باشم نمیدونم چرا اصلا ازهیج لحاظ شبیه هم نیستیم وهمون ماهی به زور یکبار که میرم وانگار رفتم زندان بخدا 

اره عزیزم عکسمو گذاشتم ی بار بعضیا دیدن😁

،😂😂

مادرشوهرت فوضول نیست من قبل اینکه مادرشوهرم بیاد کل خونرو میسابم نکنه ایراد بگیره تموم کابینتامو میگرده همه چیو چک میکنه وامصیبتا یه جا یذره خاک باشه ابرومو میبره....همه جاجار میزنه عروسم شلختس،یه هفته بادخترودامادش ریختن سرم درکل روز ۴ ساعت میخوابیدم ،صبحانه ،ناهار ،شام،اخرش رفتن زنگ زدن به مادرم چرا دخترت به خودش نمیرسه چراارایش نمیکنه ،موهاشو رنگ نمیکنه...😑😑😑

واسه من که بگم هنگ میکنی،حامله بودم وقتی گفتم دختره جاریم خوشحال بود،زاییدم گفت چرااین رفته خصوصی من رفتم دولتی،عروسی گرفت واسم شوهرم گفت اینارودوست داری به مادرشوهرم،بابخیه جلوش نشستم واسه احترام که درازنکشم پشتم گفت دیدی هیچیش نبود،خیلی چیزاهست یه سری آدماازدرون سیان ولی توسعی کن خوب باشی خدااون بالاست جواب خوبیاتومیده

همونو بگو من هنوز رنگ فامیلاموند از قبل عید به اینور ندیدم ،اینا خیلی بی عارودردن،یه مشت خوشگذرانن فقط

عه آقا اگه خوشگلی منم میخوام ببینم بخدا جدیدا همه با ادیت خوشگلن اصلا دیگه خیلی وقته دختر  خوشگل طبیعی آدم نمی بینه ما قدیمیا ازین عملیا و ادیتیا خوشمون نمیاد من خودم چشمام سبزه جوونیم ماشالا خوشگل بودم😂

آخ گفتی ما داریم پول پسرشون رو میخوریم پسرشون که  نباید برای خانوادش گوشی بخره باید واسه ی همسرش بخره ولی امان از دست خانواده شوهر😒

دخترم چرا دیدتو عوض نمی کنی؟! اینجوری زندگی رو برای خودت تلخ می کنی 

عزیزم اره امسال دیپلم میگیره کلا دوتا داداشن خواهر ندارن ...خداسی همیشه از خدا خواستم یه پسر کپی شوهرم بهم بده من کُرد هستم اومدم تهران درس بخونم عاشق شدم ... کردها زیاد به زن اهمیت نمیدن نمونه بارز خانواده خودم بابام و داداشام اصلا یه جورایی محبت زبونی نمیدونن مادر شوهرم همیشه وقتی غذا درست میکنه پسرهاش دستشو میبوسن تشکر میکنن من کیف میکنم ...خونه خودمونم شوهرم دست منو میبوسه وقتی غذا درست میکنم و تشکر میکنه. کلا جلو فامیلهاشون بهم ابراز عشق میکنه خانومم کجایی و بیا پیشم بشین تو کل فامیلهاشون این مدلی هستن با محبتن ...یه چیزی هم بگم مادرشوهر مادرشوهره باید بلد باشی چجوری باهاش تا کنی ...

دقیقا مادرشوهرمن یه شب اومده بود مونده بودخونمون رفته بود به بابام گفته بود اب ننیجوشونه میذاره یخچال بچه ام مریض بشه من چکار کنم همون شد دیگه ازتنهایی بمیرم نمیذارم بیاد پیشم الان شوهرش فوت شده اونقدر دوست داره بیاد یا ما بریم قبلا ها خونه راهمون نمیداد