خلاصه میگم
دیشب از یه شلوار خوشم اومد عمم اوند صحبت کرد ببرم خونه مامانم ببینه اگه پسندید بخرم
مامانم از دیشب ناراحت چرا نگفتی شلوارو میخوای بخری
در صورتی که قبلا میدونست قصد خرید شلوار دارم
تو دیگه بچه من نیستی از حالا دیگ دختر ندارم
منم حالم بد شد رفتم تیغ زدم دستم قرص خوردم
میخواست زنگ بزنه داییم بیاد مادرش منو زد اصلا حالم بده هیچکسو ندارم😭😭😭
میگفت اینهمه خرجت کردم کنکور قبول نشدی استخدامی بیار باید بیاری بجای شلوار برو کتاب بهر در صورتی که من با جون و دل از پول خودم دادم بره رنگ مو بخره دلش نشکنه کارمنده
من خیلی بی کسم😭😭