2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

از وقتی که پشت در سونوگرافی هر چی اب میخوردم پس میزدم رو زمین افتاده بودم واوق میزدم وعمه ت تو سالن روصندلی زنگ میزد اینور اونور که بگه من نابلدم و هزار حرف دل شکستنی بزنه پشت سرم سوختم تا وقتی گفتن قلبت نمیزنه و تاوقتی پشت در بیمارستان به عمه ت نگفتم حرفاتو شنیدم میسوختم تو خودم اما التماسش میکردم نیا تو بیمارستان خودم میرم توضاع بده اما اون با کمال پررویی میگفت این چه حرفیه میام باهات بابا

..........

تا وقتی تو بیمارستان گفتن احتمالا باید بستری شی و تو رو میوه دلمو سقط کنم اما من حاضرنشدم اولش برا اینکه عمه ت بره خونه و بعدا. تنهایی برگردم بستری شم اما باز عمه تو رسوندیم خونه و من خواستم یه امید دیگه به خودم بدم

..........

وقتی برگشتم خونه شنیدم داییت گفته بچه خرج داره پس چی به خودش نرسیده خرج نکرده اینجوری. شده ولی مامان بابات و من برات کم نذاشتیم من اززوم بود همیشه که چاق شم اما هیچوقت نبودم اما سر. باردار شدن تو انقد خوردم وتقویت کردم که اضافه وزن بی سابقه تو کل عمرم داشتم

..........

ما همه تلاشمونو برا تو کردیم عزیزم تو بمونی برامون یا مه بدون باباتم خیییییلی بخاطرت سختی کشید وما دثست داریم میوه دلم من هرروز دارم بخاطر. اینکه تو دوس نداری. بیای تو زندگیمون دارم حرف میشنوم😔

..........
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز