من الان چهل روزه سزارین شدم بیست روز پیش عروسی دختر جاریم شد خونه شون هم کوچه کناری مون هست
بعد من بخاطر بخیه هامخیلی اذیت بودم البته بچه دومیمه برااولی سختم نشد اما
۱_ برا این یکی خیییلی سختم شد نمیتونستم برم عروسیش
۲_بچم هم کوچیک بود نباید تو این کرونا بچه رو میبردم عروسی و۳ اینکه لباس هم نداشتم که مناسب باشه که حداقل یک سر برم و بیام که اینا دلگیرنشن😢
حالا میگن نمیتونستی ۵دقیقه بیای و بری؟؟؟دلت نمیخاست عروس رو ببینی؟؟
منم بخدا خیییلی دلم میخاست برم خیییلی
ولی لباس نداشتم که برم خلاصه نمیشد هم از اطرافیانم لباسی چیزی بگیرم مثلا خواهرم یا زن داییم که  چندبارتاحالا ازشون گرفتم 😶
بعدش پدرشوهرم و همین برادرشوهرم که دخترشو عروس کرده هنوز نیومدن بچه رو ببینن به درک بهتر که نیومدن تو این مریضی ولی من گله نکردم ازشون
بعداز بیست و پنج روز خواهرشوهرم اومد خونمون پیش بچه😒۲۰تومن گذاشت کناربالش بچه آخرسر
وقتی هم نشسته بود کلی هم متلک بارم کرد ومیگفت بچه هام ازبس خوشگل بودن وفلان بودن و...
ولی بچه های این دوره زمونه خوشگل نمیشن
منظورش به بچه من بوداا😳
کلی متلک بارم کرد بعدش مادرشوهرم اومذ اونم همینطور کلی چرت وپرت گفتن منم زبونم بند اومده بود هیچی نمیگفتم😯😑تا دوسه روز اعصابم خورد بود 
خلاااااصه
الان عقد دختر دومیشه😐
مامانم میگه برو پیش جاریت بهش بگو برا این یکی میام ودلیل هایی که نرفتی رو براشون بگوو ...
به نظرتون من چه کارکنم اصلا سیاستِ گفتاری ندارم