الان حدود دوهفته از لو رفتن خیانت شوهرم میگذره بخاطر بچه ها تصمیم گرفتم بمونم کم کم دارم نسبت به شوهرم متنفر میشم مدام حرفایی که به اون زن زده وکارایی که کرده میاد تو ذهنم ومرور میکنم انگار تازه شوهرمو شناختم که چه ادم بیخودی بوده فکر میکنم همه ابراز علاقه هاش دروغ بوده همش ریا بود اگه راست بود که خیانت نمیکرد وقتی زنه بهم گفت شوهرت گفته بیا باهم باشیم زنم خوب نیست قلبم شکست این جمله مدام تو ذهنم تکرار میشه فقط بخاطر بچه هام دارم تحملش میکنم میخوام همه وقتمو بذارم واسه اینده بچه هام .بچه ها برام دعا کنید خیلی دلم شکسته چرا سهم من ازاین دنیا فقط غم وغصه هاشه