سلام خسته نباشید الان که دارم این مطلب رو براتون مینویسم خیلی خسته و دل شکستم اصلا نمیدونم چیکار کنم یه پسر دارم که شش سالشه و امسال قراره بره مدرسه و یه دختر پنج ساله دارم و الان دباره باردار هستم که بارداریم ناخواسته بود ما تو یه شهرستان کوچیک زندگی میکنیم من با همسایمون ازدواج کردم اکثر تو محل همه رو میشناسیم چون لز قدیم همسایه بودیم الان مشگل من این هست که اینجا غروب بچها جمع میشن و توی خیابون باهم بازی میکنن من با برادر شوهرم هم همسایه هستیم و اونها هم دوتا بچه دارن که تقریبا هم سن بچهای من هستن پسر بزرگگشون دو سال از پسر من بزرگتره پسر من توی بچگی یک کلمه ای رو اشتباه گفته با زبان بچگی به سویج گفته لبیچ و پسر برادر من بعضی وقتا با اون کلمه صداش میکنه چند بار بهش تذکر دادم که این کارو نکنه ولی باز تکرار کرده و این کلمه رو الان پسر برادر شوهرمم یاد گرفته و چند بار شنیدم که با این کلمه پسر من رو صدا زدن من بهش چند بار گفتم که اسمشو صدا بزنه و این کارش بده ولی اون بازم تکرار کرده دیروز دیدم که پیش یکی از دوستاشون پسرمو به این کلمه صدا زد و اون پسر هم این کلمه رو تکرار کرد من دعواش کردم و رفتم به مادرش گفتم ولی اون حرفشو انداخت جلو و گفت که نه از برادر زاده تو یاد گرفته من گفتم که به پسرش تذکر بده و بعد بهشون گفتم که باهم دوست بشن و باهم خوب حرف بزنن و همچی به خوبی تموم شد و اینا باهم دوست شدن من تا غروب اکثرا بچهارو بزور تو خونه نگه میدارم ولی همین که ساعت هفت میشه میگن که بریم بیرون بازی کنیم دیروز باز غروب رفتن بیرون که بازم باهم دعوا کرده بودن و اون چندتا گل از روی دوچرخه این برداشته بود و اینم خواسته بود بگیره که زورش نرسیده بود و باهم دعوا کرده بودن و این چون نتونسته بود بزنه بهش فش داده بود و عموش اومده بود گوش پسر من رو کشیده بود بخاطر حرفش بعد من که رفتم بیرون اون پسر اومد به شوهرم گفت که به من این حرف بدو زده شوهرم هم هردوشون رو دعوا کرد بخاطر کارشون ولی مادر اون اومد و گفت که نه پسر شما بی ادبه و اصلا قبول نکرد که اول بچه اون مقصر بوده و قبول نکرد که بهش تذکر بده منم پسرمو اوردم خونه و درو قفل کردم و نزاشتم بره بیرون و از عصبانیت یک سیلی هم به صورتش زدم که الان بیشتر هم بخاطر اون ناراحت هستم و عذاب وجدان دارم به نظرتون من چیکار کنم اصلا دوست ندارم بچه تو خیابون بازی کنه امروز یکم شوهرم برده مغازه کنار خودش یکم تو خونه با خواهرش بازی کرده یکم خودم باهاش بازی کردم برنامه کودک دیده ولی خوب حوصلش سر میره همش نق میزنه امروز بعد از ظهر که یکم خیابون خلوت بود گزاششتم بره بیرون چند دور دوچرخه سوار بشه خودم تو حیاط بودم که دیدم باز پسر برادر شوهرم با صدای این اومد بیرون و شروع کرد باز اون کلمه رو تکرار کردن و اینم باز فوش داد که بازم اوردمش خونه و درو قفل کردم من از این میترسم که این کلمه بیوفته دهن همه و همه به این اسم پسرمو صدا بزنن چون چند نفرو دیدم که از بچگی یه اسمایی روشون مونده و حتا الان بزرگ یا پیر هم شدن باز بقیه به اون اسم صداشون میزنن بعد اینا که حیاط بودن از خیابون صدای بچها میومد که دارن بازی میکنن و اینا هم غصه میخوردن که نمیتونن برن بیرون بخاطر همین من غرو ب برداشتم بردم خونهی مادرم تا اونجا با بچهای خواهرم و برادرم بازی کنن بلکه یکم کمتر نق بزنن ولی الان که اومدم خونه میگم تا کی باید من این طوری تو خونه زندونیشون کنم بچهای شهرستان هم طورین که بیشتر بیرون از خونه بازی میکنن و براشون تو خونه موندن خیلی سخته من واقعا کلافم نه میتونم خونم رو عوض کنم نه میتونم بچهارو تو خونه نگه دارم و یه مشگل دیگم هم این هست که پسرم جدیدا به شدت دعوایی و پرخاشگر شده و خیلی هم کاری میکنه که لج ادم در بیاد بعضی وقتا که خیلی باهاش مهربون حرف میزنم و به قول گفتنی هندونه زیر بقلش میزارم که تو بچه خوبی هستی و از این حرفا یکم به حرفم گوش میده والا اصلا مثلا خواهرش نشسته میدونه که اون به خیس شدن لباسش حساس هست یه قطره اب میپاشه به لباس اون بعد میگه مگه من چیکار کردم ولی این شر میکنه جیق میزنه لباسم خیس شد و عوض میکنه منم خسته میشم بخاطر بارداریم یا خیلی کارای دیگه که اگه ببه حالت عادی بگم انجام نمیده یا باید خیلی مهربون بگم و هندونه زیر بغلش بزارم یا هم دعواش کنم تا انجام بده در حالت عادی اصلا حرفمو گوش نمیده بخدا من الان انقدر ناراحتم که نمیدونم چیکار کنم تو شهرمون دکتر روانشناس یا مشاور نیست و شهر دیگه هم دوره و نمیتونم برم تو رو خدا یه راهکار بگید بهم که خلاص بشم از این همه مشگل ببخشید خیلی طولانی تایپ کردم و سرتون رو درد اوردم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
وای نگو که خیلی سخته من ی پسر 5 ساله دارم واقعا داره دیوونم میکنه حاضر جواب و لجباز .روزی ده بار بهش میگم کاش بمیرم از دستت راحت شم.البته بعدش میگم خدایا غلط کردم ی وقت جدی نگیری
وای نگو که خیلی سخته من ی پسر 5 ساله دارم واقعا داره دیوونم میکنه حاضر جواب و لجباز .روزی ده بار بهش ...
تومنی یامن توام
💠روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند : خدای تبارک و تعالی میفرمایند: هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم ، مگر اینکه اورا به مرض و بیماری مبتلا میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود ، کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد، رزق و روزی اش را کم میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم ، و اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم ، او را صحیح و سالم میگذارم ، و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم✨
من دخترم شیش ونیم وپسرم دوونیم سالشونه نمیذارم در کوچه رو هم بازکنن
خیلی تو خونه نگهشون میدارم درو قفل میکنم ولی الان که تابستونه خیلی برام سخته نمیمونن همش بهونه میگیرن صدای بازیه بچها تو کوچه میاد میدونم که خیلی حرفای زشت رو از کوچه یاد گرفته چون خودمون اصلا اون حرفارو نمیزنیم
عزیزم تا میتونی از. این بچه ها دورش کن به مرور زمان این القاب از ذهنشون میره اصلاً حساسیت نشون نده سعی کن تا میتونی پسرتو خسته کنی فعلاً که با وجود ویروس امکان بردنش کلاس و... نیست اگه میتونی یه کنسول بازی یا کامپیوتر براش بخر تا بمونه خونه و سرگرم بشه البته هم کنترلش کن و هم برنامه ریزی و زمانبندی داشته باش
بعد کم کم سی دی آموزشی از شعر و زبان و نقاشی بگیر تو خونه سرگرمش کن
هر سوالی در مورد آندومتریوز یا آزمایشهای ژنتیک ( آمینوسنتز و سلفری )غربالگریه بارداری دارید بپرسید اگه بتونم کمکی کنم خوشحال میشم چون خودم تجربه های تلخی در موردشون داشتم 💗💗💗