من ی دایی دارم ک چن ساله اسم خاهر منو گذاشته رو پسرش ولی اقدامی نکرده خاهر منم خاستگار داش ولی بخاطر اینکه داییم گفته بود بابام جواب رد داد الان بعد 3سال بهمن 98اومدن ی انگشتر کردن رفتن ینی فقط دخترو پسر باهم صحبت کردن و تمام دیگه از اون موقه یه خبری نیس ک بیان ک تاریخ عقدو میشخص کنن خییلی داریم حرص میخوریم مامان و بابامم غصه خدایی خییلی بیخیالن نگید ی نفرو واسطه کنین ک کسی نیس چن روز پیش مامانم بهشون زنگ زده بود واسه حال و احوال ولی اصن ب روی خودشونم نیاوردن ما فقط میگیم حداقل بیان ی عقد ساده کنن بخدا انگار ما رفتیم خاستگاری پسر اونا
تمام من برای توو....تویی ک جان من شدی....میشه واسه سلامتی خانوادم صلوات بفرستی
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
نمیشه مامانتون بگه برای دخترم خواستگار داره میاد خان داداش نظر شما چیه!اگر اقدامی نمیکنید تا خواستگارو راه بدیم
مگه پسرش کار و تونه و.. نداره!
ازدواج فامیلی همین چیزاش بده دیگه تف سر بالاست
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
اسی چقدر خودتون شل گرفتین یعنی چی اونا به روی خودشون نمیارن بحث یه عمر زندگیه به قرآن دیدم که میگم شاید دو ماه دیگه اومدن گفتن ما اصلا دختر شما رو نمیخواییم خوده خواهرت یا بابات خیلی شیک زنگ بزنن خواهرت به نامزدش یا بابات به داییت بیان بشینن تکلیف همه چی رو معلوم کنن والا دختره یه ماه دوست میشه بعد میگه من بلاتکلیفم بعد شما خودتون هیچی نمیگین عجبا