2777
2789
عنوان

حرفای قشنگ

| مشاهده متن کامل بحث + 12360 بازدید | 259 پست

مــــرد


چــیزی داره بــه نـــام غـــرور


بــرای هـــمین هــمه فــکر مــیکـنن دلــش از ســنگــه


وگـــرنـه .. هـــزار بــار بــیشتر از زن بـه احـساسـات و نوازش نــیاز داره



بــاور نــداری ؟؟؟

آهـــنگــی غــمگـین تـر از صــدای گـریـه ی مــرد ســراغ داری ؟؟!
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو ویترین زندگی به عروسکی نگاه نکن که مال تو نیست..

چون اون فقط وسوست میکنه..

اونی رو که دوسش داری هم از دست بدی..
آپلود عکس
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

آهــــاے آدم هــــا (!)


مـــــرا ڪہ هـیـچ مـقـصـدے بـه نـامـم


و هـیـچ چـشـمـے در انـتـظـارم نـیـسـت را


بـبـخـشـیـد ...


ڪہ بـا بـودنـم تـرافـیـڪ ڪـــرده ام

باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است
ﻣﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﺏ ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ،
ﺁﺏ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺮﺩﻩ بود....
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩنتون کسی رو ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ نکنین !..
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

مردِ من نه با اسبِ سفید آمد
نه با بنزِ سیاه !
مردِ من با دو پایِ خود آمد
مردِ من نه با حسابِ پر
نه با شرکتی در فلان جایِ شهر
که با غرور و مردانگیش آمد !
مردِ من آنقدرها هم رویایی نیست
یک آدمِ ساده
که می شود از قامتش مغرور شد
که می شود خستگی هایش را فهمید
که چشمانش حرفی جز برایِ من ندارد
باید زن باشی تا بفهمی
یک شاخه گل حتی
وقتی از دستِ مردی می رسد
که دستانش جز برایِ تو نیست
چه عشقی دارد
هزار کادویِ گران قیمت پیشکش
باید زن باشی تا ببینی همان دست ها
چیزیست فراتر از دست
محکم است
امن است
اطمینان است
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

داستان زیبای پیرمرد عاشق!

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!...

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد.

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:

اما من که می‌دانم او چه کسی است..!
************************************
ای کاش همه ما اینگونه عاشق باشیم عشق ورزیدن کار سختی نیست
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است

خوشبختی می تواند طعم لذت بخش گواراترین چای با شیرینی نگاه تو باشد
خوشبختی می تواند گرفتن دستهای تو باشد
حتی می تواند لحظه ای چشم دوختن به دریای چشمان تو باشد
خوشبختی هر چه هست گویی به تو متصل است
و بی تو ممکن نیست بهتــرین ِ من
آپلود عکس
باران بهانه است
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

جانی پور

گورباناز | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792