سلام دوستااان
بچها خلاصه بگم ک ما سه سال پیش بخاطر ی مشکلاتی خونمونو فروختیم و شرایط روحی و درسیم خیلی خوب بود نسبت ب الانم حدودا یکسال و نیم پیش مستاجر یه خونه شدیم(سال کنکورم)
کلا همچی عوض شد ن درس میخوندم ن بیرون میرفتم و ن انگیزه داشتم..خانوادمم مجبور شدن برا روحیهم بفرستنم دانشگاه آزاد ی شهر دیگه...
حالا هم اصلا نمیتونم درس نمیخونم(ینی میرم ک بخونم ولی یا خوابم میاد یا حوصلم سرمیره ول میکنم) و درواقع مهمترین چیز تو زندگی برام درسه...
همچی همینطور بود تا اینکه چن روز پیش گوشیمو برداشتم زدم تو دیوار و باتریشو شکوندم و کلی جیغ و گریه ک مامانم رفت برام دعا گرفت گفت رو جن رو موهاش جادو کرده🤦♀️
ببخشید طولانی شد چون گوشی بابامه و کلمات اماده داره سختمه بقیش رو پایین مینویسم☹