2777
2789
عنوان

از عذاب وجدان دارم میمیرم😔😔😔

1256 بازدید | 40 پست

بچه ها  دلم میخواد آب بشم برم تو زمین

من نامزدهستم خونه بابامم

قبل از اینکه برم بیرون با نامزدم

ی حموم رفتم

بعد نامزدم اومد دنبالم ی اتفاقی افتاد بینمون من غسل بهم واجب شده

ولی بخاطر خجالت و اینکه تابلو نشم حموم نرفتم

الان روزه نمیتونم بگیرم عذاب وجدان دارم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ناراحتم😔😔😔چی کنم

لطفا برای خوشبختیم یک صلوات بفرستید😙😙🤗

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میگفتن چن تا سوره رو بخونی تو اب داغ و بخوری میتونی نماز یا روزه رو ب جا بیاری ولی دراولین فرصت باید بری غسلل.یا بزن تیمم غسل ی همچین چیزی هستش ک تیمم میکنی و کارتو میکنی .بزن تونت سرچ کن ببین

پناه بر تو ک بی واژه مرا میشنوی...

من یسال از زندگیمو همینجور گذروندم نامزد بازی و نصف شبم نمیتونستم برم حموم 😅😅یکی میگفت یه آخونده گفته زن و شوهرا اگر نتونن غسل کنن نیت کنن اما پیش از نماز ظهر حتما غسل کنن 😐😐😐 نمیدونم چقدر صحت دارع

 زنی که صاحب فرزند نمیشد؛ پیش پیامبر زمانش می‌رود و میگوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه...پیامبر دعا میکند ، وحی میرسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و میرود.سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش میبیند.با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟او که بدون فرزندخلق شده بود!؟وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن ....هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست!زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا. یدونه صلوات مهمونم میکنی🌷🌷

سخت نگیر..پدرو مادرتم از این روزا داشتند...تادیر نشده برو..گناهی نکردی

من هنوز بچگی نکردم،ولی لباس بزرگسالی تنم کردند،اونم اشتباهی واسه ام دوخته بودند،تنگه برام،،حالام میخوان بزور لباس پیری تنم کنند..من هنوز همون دخترک5،6ساله ام،که  پای چرخ خیاطی مادرم مینشستم تا پیرهن جدیدمو زودتر بدوزه و بپوشم.چه ذوقی میکردم.من هنوز دلم مثل گنجشک کوچیکه،زود میشکنه و زودی هم با یه پفک آشتی آشتی میشه،،من داره موهام سفید میشه ولی هنوزم یه جوجه رنگی دلمو شاد میکنه.وقتی بچه هام بهم میگن مامان،وحشت میکنم،یعنی من کی اینقدر بزرگ شدم که بشم تکیه گاه دو سه تا وروجک..منو ببرین بدین به مامانم تا گوشه ی چادرش رو بگیرم و باهاش برم حرم تا برگشتنی برام بستنی بخره،من بچگیمو میخوام!!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792