هر کاری میکنم کاراش یادم نمیره ما یه بار نامزدیمون به هم خورد منم طلاهایی که برام گرفته بودن رو پس دادم دوباره به هم رسیدیم نه برای صیغه نه برای عقد محضری هیچ کادویی بهم نداد طلاهای قبلی م هم بهم بر نگردوند روز عروسی با خواهر شوهرام هر سه تاشون نفری یه النگو کمتر ۳ گرم انقدر نازکه ک نگو بهم دادن الان ۱ ساله عروسی کردم یادم نمیره کاراشو دلم میخواد یه جور تلافی کنم که جیگرش بسوزه ولی نمیدونم چیکار کنم 😭😭😭
اون کاره تورو تلافی کرده ولش کن
چرا به همسرت نگفتی از مادرش طلاهاتو طلب کنه؟خودت در قبال خودت کوتاهی کردی
از طرفی هم شوهرم هش سمت اونا غش میکنه بعد عروسی، انگار نه انگار اینا همون ادمان
بیخیال بابا
کم برو تو فکرش 😊
بیخیال شو لطفاا
یه چی بهت بگم فقط الکی اعصابت بهم میریز ناراحتی اعصاب می گیری هزار تا کوفت مرض دیکه بی حیال باش ورزش کن شاد باش خدا میزارع تو کاسه اش حسابی
به نظرم دیگه سعی کن ببخشی مادر شوهرتو؛ چون اولا ذهنت آروم میشه و بعدم یهو دیدی بر وفق مراد تو شد و طلاهاتم داد...بیخیال یه موضوع که بشی و تو دلت طرفو ببخشی؛ خود به خود مشکل حل میشه.... تو ذهنت ببخش هم اونو و هم طلاهاتو.. میبینی که اصلا همه چیز به نفع تو برگشت
سعی میکنم فراموش کنم حتی بعضی وقتا به خاطر راحتی خودم میبخشم ولی باز دوباره میاد تو ذهنم
فقط دلم میخواد کاری کنم که همون جور که دل منو شکست دلش بشکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
