واقعا چرا؟ خب خوابشم هگونجا بکنه
باورت میشه مادرش ی لقمه غذا بهش نداده تو این پنج سال زندگیمون یه بار باردار بودم داشتم خونا رو تمیز میکردم گفتم عزیزم فرصت نکردم ناهار درست کنم خودمم از صبه چیزی نخوردم تو برو بالا بخور تا من کارام تموم شه
مادرش بهش گفته شماها باید برا من غذا درست کنین نه من برای شما