من بلد نیستم بخدا تا میشینم تو خونشون دهنم باز کنم یه پیز میگن حتی بذارمشون اختیار بچه امم میگیرن تو دست مثلا بدونن من از یه کاری بدم میاد مدام تکرارش میکنن که حرصم در بیارن بخدا گاهی میگم مریضن حتما شوهرمم حرفام باور نمیکنه یا باورم کنه بنطرش مهم نیستن بخدا خسته شدم یعنی میگی منم جوابشون بدم هر چی گفتن