ببین من از همه شنیده بودم وحشتناکه و اینا ولی از اول بدون هیچ شکی زایمان طبیعی رو انتخاب کردم
به اطلاعات اطرافیانم بستده نکردم
رفتم کلاسای بارداری شرکت کردم
ودکتری رو انتخاب کردم که بهش اعتماد داشتم و با شخصیتش کیف میکردم بنابراین هرچی میگفت حتی اگه مخالف نظرات بقیه بود گوشمیکردم
من هفته شش بارداری تو سونوم لکه بینی بود ولی دکتر گفت قرص بخور شیاف بذار خل میشه منم بدون استرس به حرفش گوش دادم
من ویار خیلی بدی داشتم اما گذشت
بقیه بارداریم خوب پیش رفت همه چی و به تمام حرفای دکترم گوشمیگردم
انقد نکنه های کلاس با داری رو خوب بلد بودم که الان بعد نه ماه دوستم بارداره موبه موبراش تعریفکردم
من ماه هفت دهانه رحمم زودتر از حد معمول باز شد و بچه ام یکی دو هفته زود بدنیا اومد ولی خدارو شکر سالم بود
خود بارداریم هم درد داشتم مگه میشه درد نداشته باشه؟ خیلی جاهاشم اونجوری که میخواستم پیش نرفت ولی درکل چون اگاه بودم، چون میدونستم داره چه اتفاقی میفته خیلی چیزاشپ تونستم کنترل کنم حتی دردشو
و شوهرمم چون مث من اگاه بود خیلی کمکم کرد بدون اون از پسش برنمیومدم
بعدشم انقد حالم خوب بود که همه میگفتن انگار نه انگار زاییدی
بعد چند هفته حس کردم دارم افسردگی میگیرم بازم چون میدونستم بخاطر هورموناست با کمک مشاور و خودم کنترلشکردم حاد نشد
کارمم که برات گفتم