سلام خانمای گل من دوماه عقد کردم گاهی مابین حرفای خانواده ی شوهرم فهمیدم که خیلی چیزارو بهشون میگه روز خواستگاری کلا هرچی حرف زدیم دونه به دونه خانوادش میدونن احساس خوبی ندارم بعد پدرشم جوری بچه هاشو تربیت کرده که همه چیو باهاش درمیون میزارن بنظرتون چجوری باید متوجهش کنم که اینکارش اشتباهه کلا آدم صادقی راحت همه چیو میگه
نامزد من دیروز گفت من برا عشق و حال میام اینجا و فقط برا نیاز جنسی و بچه آوردن و همدم ازدواج کردم طو ...
من جات بودم دیگه تموم میکنم همه چیو حالم بد شد..ادمی که اولش اینجوری بگه وای به حال بعد عروسی یه مدت دیگم میگه عشقو حالمو کردم تموم شد حالا نمیخام چقد کثیف
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم دو سال نامزد بودم حتی شب ها هم کنارش نمیموندم چند بار تو عقد شب موندم پیشش همه چی هم تا شب عروسی ...
حالا بنظرت شب پیشش باشی بهتره یا نباشی؟اگه باشی هم خوبه قشنگ وابسته میشه بهت و میتونی گولش بزنی😂 نباشی هم باز بهتره که عادی نمیشی براش و کمتر مشکل پیش میاد اخرش چیکار کنیم ما