كه بااينكه گلوم درد ميكرد واسه خودم مرغ سوخاري با سس تند سفارش دادم واونقدر خوردم كه نگو ويه نوشابه رو تموم كردم واينكه يه شكلات باچاي خوردم واينكه با خدا شديدا دعوا كردم الانم باهاش قهرم دلم گرفته
ويه عالمه اب با يدونه قرص سرما خوردگي خوردم
اينارو نوشتم چون كسي نبود اين حرفارو بهش بزنم گفتم به يكي دونفر بگم حرفامو….