از ترسم نتونستم از ماشین پیاده شم😅 به شوهرم گفتم تو برو بخر دلم خیلی برا خودمون میسوزه .اونم گفت مرغ و ماهی بخرم گفتم نخر بااینکه نداشتیم ولی میترسیم الوده باشن همش املت میخوریم😢 تن ماهی و کمپوت گرفته بود با مایع ظرفشویی شستم هنوزم نگرانم دلم نمیخواد چیزی بخورم از ترسم ....خدا ینی کی تموم میشه ما طاقت اینهمه بدبختیو نداریم رحم کن