ببین من بیشتر سر این ناراحتم که خانوادم اختیار عمل آنچنانی بهم نمیدن. اخلاقشون‌اینجوریه. اختیار عمل میخوام بیشتر. بعدم من عاشق سفرم. پدرمادرمم سنشون بالاس خب نمیتونن همپا باشن. نمیان. نمیزارن منم برم. دوست داشتم شوهر‌کنم‌که حتی اگه نخواست باهام بیاد انقدی پایه‌باشه که اجازه بده خودم برم.
هم خوابم باشه خوبه. بعضی وقتا حس میکنم یه هیولا درونم بیدار شده. من آدم مذهبی ام. سخته کنترل کردنش. رابطه دغدغم نیس. بیشتر بخش معاش.قه ش برام جذابه که خب همونم نداریم!😉
من میگم اگه مثلا خیلی ها حسرت دارن جای من باشن، پس چرا هیچکس منو تابحال برا زندگیش انتخاب نکرده؟!
دنبالش نگرد نیست.. یعنی خودت نمیتونی بعد تنها جایی بری.. امان از این خانواده ها.. مال منم اینجوری بودن.. الانم شوهرم با اینکه اجازه میده برم هر جا ولی خب اگه دستم تو جیب خودم بود بهتر بود.. خیلی جاها بری ولی پول نداشته باشی یا شوهرت خسیس باشه.. چشمت ب دستش باشه حال نمیده.. پس اگه اول ی موقعیت شغلی داشتم بعد شوهر میکردم بهتر بود
نمیخوام ادای سجاده آب کش ها رو دربیارم. من چند ماهه توی حسرت یه مشهدم. یه مشهد با قطار. برم یه شب توی حرم تا صبح بشینم. فضای اونجا آرومم کنه برگردم. کلا میخواد بشه ۱۵۰ تومن اینا.
خرج زیادی نیس ولی امکانشم ندارم. خیلی رو دلم مونده
من از اونام که اگه بیام دیگه فرصت بهت نمیرسه. کمر هم برا شوهرت نمی مونه. ویرجین میخوام😁پا به پای خودم تشنه باشه😂
