دقیقا یک ساله عقدم.همین تازگی تاپیک زدم راجب بددهنی همسرم تو تاپیک قبلی توضیح دادم.این یکی از مشکلات بود.توی این یک سال حتی نشده یک هفته بدون اشک بخوابم.همش هم میریزم توی خودم.خوشی هم باهم داشتیم ولی جنگ و دعوا بیشتر.بعضی وقتا واقعا فکر میکنم آدم زندگی همدیگه نیستیم و فقط عذاب میکشیم باهم.یه کارایی باهام کرده که فراموشم نمیشه.ولی دو دلیل باعث میشه که از طلاق وحشت داشته باشم.اولیش اینکه حس میکنم ته دلم دوسش دارم هنوز و میترسم پشیمون بشم از تصمیمم.یکی هم اینکه از بعد از طلاق و اینکه چه شکلیه دنیای بعد از طلاق خیلی میترسم.به نظر شما چیکار کنم.همین امشب هم بعد از سه روز که قهر بودیم باز بحث و عذاب و گریه...
من خودم تا یکی طلاق میگیره سریع قطع رابطه میکنم باهاش.دست خودم نیس دیگ میترسم زندگیمو ازم بگیره .نمی ...
نمیگم همه مطلقه ها خوبن من خودم شنیدم یه خانم به نامزدم نخ داد با کلی عشوه وقتی تلفنی حرف میزدم باهاش شنیدم.ولی به خدا من توی دوران مجردیم هم این کارارو نمیکردم خیلی ظلمه که به خاطر طلاق همه رو به یه چوب برونن و این نگاه ها بهت باشه
نمیگم همه مطلقه ها خوبن من خودم شنیدم یه خانم به نامزدم نخ داد با کلی عشوه وقتی تلفنی حرف میزدم باها ...
من کسیو میشناسم مطلقه س و خیلی پاکه . ولی خوب بازم نمیتونم کنار بیام ک حتی تو جمع ببینمش .نمیدونم چرا نسبت ب مجردا و زنای متاهل ایتجوری نیستم.در حالیکه خیلی از زنای متاهل ترسناک تر از بیوه ها هستن
نمیگم همه مطلقه ها خوبن من خودم شنیدم یه خانم به نامزدم نخ داد با کلی عشوه وقتی تلفنی حرف میزدم باها ...
چقدر ضعیغی هنوز سنی نداری یا درستش کن یا جداشو شرایطو به خونواده ت توضیح بده اگه باکره هستی که از همین حالا بلاکش کن کی میگه طلاق بده همه اونایی که طلاق گرفتن دوباره ازدواج کردن ولی خیلی از دختر خانومای مجرد هنوز موفق بع ازدواج نشدن مگه تو عصر بوقیم که میگی طلاق زشته من نمیدونم کجا زندگی میکنی ولی مثلا تو تهران اصلا زشت نیست و آدمها خیلی منطقی و راحت برخورد میکنن خانوما برای خودشون کار میکنن و درآمد دارن هر مردی هم آرزوی ازدواج باهاشون و داره چرا با مردی که سوهان روحت شده ادامه میذی و برای اینکه گول بزنی خودتو میگی دوسش داری تو رو خدا برای خودت ارزش قایل شو