یعنی خدا اصلا منو اشک هامو نمیبینه؟ یعنی من انقدر بی عرضه بودم نتونستم ی ذره شوهرمو به خودم دلبسته کنم که بعد ی ماه ی ذره دلتنگم بشه؟ حالا هم کارمون به طلاق رسیده اونم توی نامزدی... واقعا سهم قلب من یکم خوشی نیست؟😭😭
شاید قسمتت نیس عزیزم
شاید زندگیه بهتری قراره نصیبت بشه😍
به نطر من باید بری از دور خودتو نگاه کنی ببینی عیب و ایرادت چی بوده که اینجوری شده
بعد هر کاری احتیاج به شناخت و علم اون کارو داره
خواهر خسته شدم اشک امونم را بریده.... 😭😭😭 میگن خدا میخواد بت درس بده اما چرا همش من ... اینهمه دختر تو فامیل ازدواج کردن شوهراشون رو تخم چشمشون نگه میدارن. بعد من از همه شرایطم بهتر بود. جوری بام کرد که حسرت ی بار ی جمله دلم برات تنگ شده به دلم موند.
گاهی ما نمیدونم سرنوشت چیه حتما که برات بهتره این جدایی...
ببین عزیزم میتونم اینو بهت بگم فرض کن یه بچه کوچیک که یه خوراکی براش خوب نیست اصرار و گریه به مامانش که این خوراکی رو بهم بده اما مادرش میدونه که اگر اون خوراکی رو بخوره هفته ها مریض میشه پس در برابر گریه بچش مقاومت میکنه اینجا بچه با خودش فکر میکنه که مامانم دوستم نداره یا حواسش نیست یا براش مهم نیستم که خواستمو بهم نمیده ..... در صورتی که مادر دوسش داره
قضیه ما با خدا هم همینه حتی خدایی که بی نهایت مهربانتره از مادر
...
آرامش نصیبت عزیزم
چرا اصلا سر راهم گذاشت این مرد را. من که توسل کردم به فاطمه زهرا که اگر اخرش بده بم نشون بده. برای عقد همه چی تند تند پیش رفت مهدش به دلم افتاد. ولی الان همش میگم خدایا میشه منو برگردونی به دو سال پیش خدایا اشتباه کردم میشه حالم خوب بشه 😔😔😔😭😭😭
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
