خانواده شوهرم،اصلا حیای زبونشون رو ندارن و جلوی برادرشون و پسرای فامیلشون حرفهایی میزنن که مو به تن آدم سیخ میشه
لباس پوشیدنشونم که افتضاح و سینه ها مشخص و بدون روسری و..
کلا نامحرم براشون کاملا واژه بی معنیه
خسته شدم بخدا و نمیدونم چه کنم
جالب اینجاست که خودشون رو عقل کل میدونن،و همه به غیر از خانواده شون،احمق و بی اصالت و ....هستن
تو جمعشون سخته نفس کشیدن
خسته ام از این زندگی،خیلی