یکی از فامیلای نزدیکم دانشگاه قبول شده امروز میخواد بره خوابگاه رو تحویل بگیره وسایلشو ببره بچینه دوتا از خواهراش 2 تا از داداشاش هم باهاش میرن با خودش میشن 5 نفر
اینقدم با ذوق دارن میرن (ی شهر دیگه اس ی ساعت راهه) یعنی واقعا هنگ کردم اینا چرا همه کاراشون عجیبه خوبه پزشکی قبول نشده اینطوری میکنن
نگید حسودی و فلان چون واقعا حسود نیستم
من با خواهرش کار واجب داشتم همین امروز الان میگه میخوام برم فلان شهر خواهرم بره خوابگاه وااا یعنی چیییی