یک ونیم سال یبارم قهر نکردیم
دوسال و هشت ماه
لعنت ب لحظه لحظش
و البته باعث و بانیش
دو ماه و ۵ روز خوب بود
۶ماه نه خیلیی خوب نبود
ماهم تو 8 ماه عقدمون همش تفریح بودیم و روستاهای اطراف شهر شوهرم خصوصا ک تابستون بود وقت میوه‌های خوشمزه😁
من فعلا یکساله ولی تا 2-3 سال دیگه هم عقد خواهیم ماند
ما ۹ ماه،ولی یادم میاد به اونروزا حالت تهوع میگیرم،از بس مزخرف بود
تقریبا یکسال خیلی دوران خوبی بود الانم که یادم میاد قند تو دلم آب میشه فقط چون ازهم دور بودیم سخت بود
همونه
وگرنه که بعد عروسی هم شما باهمون مرد باید زندکی کنید دیگه
منم که میگم عالی بود بخاطر این بود که هم خانواده خودم هم همسرم هردوی مارو به شکل عجیبی دوست دارن و اصلا و ابدا اهل دخالت و حرف و کنایه نیستن
خودمونم از اول قرار گذاشتیم که هیچکدوم حق نداریم بخاطر مسایل بقیه اوقات خودمونو تلخ کنیم و خداراشکر تو این 15 سال پابند موندیم به قرارمون
۲سال
عالی بود
راهمون دور بود اما هروقت ک همسرم میومد میرفتیم مسافرت و تفریح
عالی گذشت
یک سال ونیم.فقط چهارماه اولش خوب بود بعدش همش دعواااااا جنگگگ خداروشکرتموم شدوگرنه یکیمون شهیدمیشدیم
حدود یکسال. از پنج دقیقه بعد عقد خانواده اش پشیمونم کردن😑 چن ماه اول خودم رو زدم ب نفهمی. خوش گذشت. بعد دیدم با بیخیالی من اونا پررو تر میشن. دیگه از اونجا دعواهامون شروع شد. همسرم بد نیس ولی خانواده اش خیلی وقیح ان. الان ک خونه خودمونیم راحتترم. ولی همچنان گه گداری نیش میزنن
یک سالو نیم،بد نبود معمولی خوش خاصی نگذشت کاش ولی هرگز ازدواج نمیکردم کاااااااااااش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
